چکیده:
پرسش از «معنای زندگی» یکی از مهمترین مسائلی است که در طول تاریخ همواره مطرح شده است، اما طرح آن و نحوه پاسخگویی به آن در دوران جدید به صورت خیلی جدیتر مورد توجه قرار گرفته است. در پاسخ به چیستی معنای زندگی نظرات مختلفی بیان شده است. در این مقاله، ما به بیان دیدگاه جان کاتینگهام در این خصوص میپردازیم. او در ابتدا اظهار میکند که زندگی فارغ از اراده انسان دارای معنای ذاتی است و آدمی باید آن را کشف کند. سپس استدلال میکند که تنها راه معنادار یافتن زندگی، ایمان به خدا و داشتن نگاه دینی به کیهان است و این که ما علیرغم تمامی شرور و ناکامیهایی که در زندگی با آنها مواجه میشویم، تنها با متدین و مؤمن بودن میتوانیم همچنان احساس کنیم که زندگی ما عبث و بیمعنا نیست. همچنین موانع معناداری و دلایل احساس پوچی را بیان کرده و گفته میشود که تنها راه حل تحول درونی و داشتن نگاه دینی به عالم است.
خلاصه ماشینی:
"efirB A,gnikwaH( )391 p,efiL fo yrotsiH کاتینگهام نه تنها معتقد است که علم با تمامپیشرفتهای چشمگیری که داشته است و حتی بارسیدن به یک نظریه یکپارچه که مورد نظر هاوکینکاست،از پاسخگویی به چرایی وجود ما و جهان عاجزاست و در واقع،نهایت کاری که علم میتواند در اینزمینه انجام دهد همچنان توصیف جهانی است کهوجود دارد و نه تبیین این که چرا اصلا باید جهانیوجود داشته باشد که مورد توصیف قرار گیرد،بلکهحتی پیشرفتهای علمی را که یکی از دلایل عمدهاحساس بیمعنایی در دوران مدرن معرفی میکند.
بنابر این،از نظر کاتینگهام پیشرفتهای علمی بهخودی خود منجر به بیمعنایی نمیشوند و در واقع،بیشتر مواقع احساس بیمعنایی ناشی از نوع نگاه ما بهعالم و رویدادهای آن است؛حتی در خصوص رنج ودردهایی که انسانها-حتی مؤمنان-دچار آن میشوندو بالاتر از همه آنها حقیقتی به نام مرگ و فناپذیری،با تفسیری دینی و این که همه این رنجها در جهتتعالی بشر بوده،ظاهر آنها شر است،در حالی که خیرکثیری در آنها از جانب خداوند خیرخواه و دوستدارمخلوقاتش وجود دارد،میتوان آنها را نه دلیلی بر بیمعنایی،بلکه دلیلی بر هدفهمند بودن و نظم جهان تفسیرکرد.
در ابتدا باید خاطر نشان کنیم که روش کاتینگهامدر بیان موضع خود-همانطور که قبلا هم اشاره شد-از طریق نقد نظریههای دیگر است؛به این صورت کهاو مطابق نظریه طبیعتباوری بیان میکند که انسان دروهله نخست میتواند با گزینش یکسری اهداف وبرنامهها زندگی خود را معنادار سازد.
اما تفاوت مهمی که میان شرطبندی و منفعتگراییپاسکال و کاتینگهام وجود دارد،این است که منفعتی کهپاسکال از آن یاد میکند،کاملا اخروی است،در حالی که سود کاتینگهام در درجه اول دنیوی است؛بهاین معنی که همانطور که قبلا هم گفته شد،پذیرش دین و زندگی متدینانه در شما آرامشی آگاهانه ایجادمیکند که شما در پرتو این آرامش و امید میتوانیدزندگی خود را معنادار بیابید."