چکیده:
در زبان فارسی، فعل از جهات گوناگون تقسیم می شود. تقسیم بندی بر مبنای ساخت و تعداد اجزای تشکیل دهنده، یکی از مهمترین اقسام فعل است. دستور نویسان در این باره دست کم به دو گونه فعل ساده و فعل مرکب قائلند. برخی نیز اقسام بیشتری برای فعل برشمرده اند. عبارت فعلی گونه ای از فعل بر مبنای ساخت آن است که دست کم از سه جزء تشکیل می شود و معنی واحدی دارد. در چند دهه اخیر این مجموعه فعلی، در برخی از دستورها عبارت فعلی نامیده شده، اما برخی آن را انکار یا در نامگذاری آن سکوت کرده اند. در این مقاله، پس از بررسی آرای صاحب نظران در باره تقسیم فعل، به تاریخچه نامگذاری عبارت فعلی، سابقه آن در متون قدیم، ساخت و انـواع عبارت فعلی، کاربردهای گوناگون آن و نیز تشابه و تفاوت عبارت فعلی با متمم پرداخته می شود و سرانجام فهرستی نسبتا مفصل هم از عبارتهای فعلی ارائه می گردد.
In Persian، the verb is classified based on different points of view. An important classification is based on the structure and components of a verb.
Grammarians have introduced at least two kinds of verb: simple and complex. Some grammarians، however، have enumerated a variety verb types. Phrasal verb is a kind of verb being formed of at least three parts، named on the basis of structure. It has one single meaning. In recent decades، this kind of verb is called phrasal verb by some grammarians، while others have rejected this kind of verb or have not named it at all. This article first discusses the views on the classification of verb; then it focuses on the history of designation of phrasal verb، on its record in ancient texts، on its structure and kind، on its functions، and finally on the similarities and differences between phrasal verb and complement. Finally، part of the article introduces an almost complete list of phrasal verbs.
خلاصه ماشینی:
"2-دستور زبان فارسی،محمد جواد شریعت در این کتاب،افعال،با توجه به مصدر تقسیمبندی شدهاند و مصدر را از نظر ساختمان ظاهری؛یعنی ترکیب و عدم آن به دو نوع تقسیم کرده است:ساده(بسیط)و مرکب.
4-عبارت فعلی نیز چون یک فعل است،همۀ ویژگیهای افعال دیگر،از جمله:لازم،متعدی،وجه،شخص و شمار را با خود دارد،اما تعدادی از این عبارات بیشتر در معنی لازم کاربرد دارند؛مثلا:در پوست خود نگنجیدن،از خود گذشتن،به کسی برخوردن(ناراحت شدن)،به وقوع پیوستن،به لقاء الله پیوستن،به سرای باقی شتافتن.
دکتر خانلری در کتاب تاریخ زبان فارسی و دستور تاریخی خود که به تحولات چند قرن اول فارسی دری میپردازد، عبارت فعلی را گونهای مستقل از فعل میشمارد.
دکتر محسن ابو القاسمی نیز در کتاب دستور تاریخی زبان فارسی،در مبحث فعل،سابقۀ کاربرد این نوع فعل را به ایرانی میانۀ غربی میرساند و مینویسد:«در ایرانی میانۀ غربی،عبارتهای فعلی زیادی به کار رفته است؛برخی از آنها از فارسی میانۀ زردشتی:به دست داشتن(تسلط داشتن)به زنی کردن[ازدواج کردن]،بر دار کردن».
فهرست عبارتهای فعلی-به ترتیب الفبا-براساس جزء فعلی آراستن:به زیور طبع آراستن آمدن/آوردن: به جای آمدن/آوردن،به هوش آمدن/آوردن،به وجود آمدن/آوردن،به دنیا آمدن/آوردن،به دست آمدن/ آوردن،به نظر آمدن/آوردن،به حال آمدن/آوردن،به چشم آمدن/آوردن،به خشم مدن/آوردن،به شمار آمدن/آوردن،به حاصل آمدن/آوردن،به خاطر آمدن/آوردن،به میان آمدن/آوردن،به عمل آمدن/آوردن،در میان آمدن/آوردن،به ستوه آمدن/آوردن،به درد آمدن/آوردن،به قلم آمدن/آوردن،به جوش آمدن/آوردن،به خروش آمدن/آوردن،به بار آمدن/آوردن،به راه آمدن/آوردن،در نظر آمدن/آوردن(ارزش داشتن)،به یاد(ذهن) آمدن/آوردن،به جا آمدن/آوردن،به زبان آمدن/آوردن،به فریاد آمدن/آوردن،به حرف آمدن/آوردن،به حساب آمدن/آوردن،به سر آمدن/آوردن،به صدا آمدن/آوردن،به تنگ آمدن/آوردن،به درد آمدن/آوردن،به نظم آمدن/آوردن،به پایان آمدن/آوردن،به نظر آمدن/به روی کسی آوردن،به زیر آوردن..."