خلاصه ماشینی:
"با این حال اقتصاددانان کینزی جدید معتقدند که الگوهای تسویه بازار نمیتوانند نوسانهای اقتصادی کوتاهمدت را توضیح دهند و بنابراین آنها طرفدار الگوهایی با دستمزدها و قیمتهای"چسبنده" هستند.
طرفداران فرضیه هزینه فهرست انتخاب این وضع را به ترتیب توصیف میکنند: برای درک اینکه چرا قیمتها به تدریح تعدیل میشوند،باید اذعان کرد که تغییرات در قیمتها دارای برونزایی است،یعنی آثار تغییر قیمتها و رای بنگاه و مشتریان آن است.
اگر هیچ کدام از بنگاهها قیمت خود را کاهش ندهند،حجم پول واق5عی(حجم پول تقسیم بر سطح قیمت)کم میشود،رکود رخ میدهد و هر بنگاه سودی به میزان تنها 51 دلار به دست میآورد.
در این اقتصاد،باید انتظار چه نتیجهای داشت از یک سو،اگر هر بنگاه انتظار داشته باشد که بنگاه دیگر قیمت را کاهش دهد،هر دو قیمتها را کاهش خواهند داد که نتیجهاش مطلوب خواهد بود که در آن هریک از بنگاهها 03 دلار به دست میآورند.
در جهان واقعی برخلاف این داستان، بیشتر اوقات هماهنگی مشکل است زیرا تعداد بنگاههایی که قیمتها را تعیین میکنند،زیاد اسشت و نتیجه اخلاقی آن بیانگر این است که حتی اگر قیمتهای چسبنده به نفع هیچ کس نباشد،باز هم میتواند به سادگی چسبنده باشد زیرا مردم از آنها چنین انتظاری دارند.
بنگاه با پرداخت دستمزد بالاتر،فراوانی ترک کار را کاهش میدهد و از این راه زمان کمتری برای استخدام و آموزش(کارآموزی)کارگران جدید صرف میشود.
عناصر اقتصاد کینزی جدید مانند هزینههای فهرست انتخاب،قیمتهای تنظیم شده بهطور متناوب، شکست در هماهنگی و دستمزدهای کارایی؛بیانگر انحرافات(دور شدن)بسیار از فروض اقتصاد کلاسیکی است که مبنای فکری برای توجیه معمول اقتصاددانان را از اقتصاد آزاد(لسه فر)فراهم میکند."