چکیده:
مقاله حاضر با کاوش چند سویه ، سعی در تعریف و تحدید منظومه هایی حماسی و پهلوانی را دارد که عموما زیر نام شاهنامه کردی شناخته شده اند؛ منظومه هایی که ریشه در اسطوره دارند و در بر دارند ه باورها و پنداشته های جمعی زاگرس نشینان از بن تاریخ تاکنون هستند. طرح تفاوت بن مایه های اسطوره ای در غرب و شرق ایران، محقق را به کاوش در اندیشه و جهان بینی شاهنامه کردی واداشته است. نتیجه آن به دست آمدن یک طبقه بندی است که تا حدودی به اصالت سنجی قیاسی شاهنامه کردی در تناسب با شاهنامه فردوسی کمک می کند. سپس به ساختار وزنی و زبانی منظومه های کردی اشاره و سعی شده است با ارائه نمونه هایی به تبیین مفهوم زبان ادبی کردی-گورانی- بپردازیم. بحث سرچشمه های روایت شاهنامه کردی منجر به ورود به بحث در فرهنگ و ادب شفاهی شده است. در این بخش به چگونگی ظهور دست نویس ها در میان شاهنامه خوانان و شیوه های اجرای نقل پرداخته ایم. در پایان به این نتیجه رسیده ایم که شاهنامه کردی متنی اصیل و متعلق به حوزه فرهنگی زاگرس است که بر اثر قرار نگرفتن در گفتمان رسمی ادبی کشور و به تاثیر از تنوع شدید فرق مذهبی پس از اسلام و آیین های به جامانده کهن ایرانی این سرزمین ، دست خوش دگرگونی و دگردیسی شده است.
This research tries to achieve an executive determination about Kurdish epopees. The epic poems which we know it’s as Kurdish Shāhnāme. These epopees are rooted in myth and included the general believes and the viewpoints of Zagros settlers belong the earlier ages of human life from today. The difference of mythical foundations between Western and Eastern Iran appointed the researcher to survey in the ideas and worldviews of Kurdish Shāhnāme. This surveying leads to achieve a conceptual classification and it helps to have a comparative studding to know the proportion of original Kurdish Shāhnāme. The structure of Kurdish literary language and the poems meter is the other point that mentioned there and writer tries to determine and explain the concept of “Gurāni” with some sample words. There is a special part for Oral literature also to explain how the booklets and handwritings were engendered and also has speaks about aspects of narrators’ performance. The main conclusion of this paper is that the Kurdish Shāhnāme is an original and independent text in Gorani and the seclusion from official Iranian literature progress causes to accept some metamorphosis and also to be affected from some sects after Islam and ancestors of ancient Iranian religions in Zagros area
خلاصه ماشینی:
"ایران پهناور دارای تنوع فرهنگی بسیاری است و به سختی می توان باورداشت ها و مفـاهیم اسطوره ای و حماسی بازمانده از گذشته را از برخی از فرهنگ های آن سلب و به برخی منتسب دانست و هم چنین کلیت و همسانی باورهای ایرانی نیـز طبـق تعریـف هـای شـناخته شـده در شاهنامة فردوسی نیز جای تردید دارد.
هرچند فردوسی در تأکید بـر درسـتی روایـت خـود بـر مبنـای منـابع در دسـترس و بازگویی بی کم و کاست آنها در داستان کاموس کشانی می گوید: گر از داستان یک سخن کم بدی روان مــرا جای ماتم بدی (شاهنامه ، ١٣٧١: ٢٨٥) اما تغییرات اساسی ای چون معکوس شدن منش و بینش گشتاسـب و کیکـاووس بـه عنـوان دو شخصیت مؤثر و بنیادی متون اوستایی و پهلوی در روایت شاهنامه (١)؛ هم چنین فقدان داستان قهرمـان ملی ایران "آرش " و پرداخت شخصیتی نو به نام رستم با داشتن ویژگی ها و پهلوانی هـای ذکـر شـدة گشتاسب در متون ماقبل ، یا نشان از وجود روایاتی متفاوت دارد که امروزه نشانی از آنهـا نیسـت .
جویس بلاو ١ در مقاله ای تحت عنوان «ادبیات مکتوب کـردی » ضمن دسته بندی سه گانة زبان کردی به شاخه های شمالی ، مرکزی و جنوبی می گوید:«دسـتة جنـوبی متشکل از چند گویش نامتجانس است که در قسمت های جنوبی کردستان ایران بدان ها تکلم می شود و این ها نتوانسته اند به یک گویش ادبی دست یابند»(کـراین بـروک و آلیسـون ، ١٩٩٦: ٢٠) و برخـی دیگر نیز گورانی را زیر مجموعة دسته ای بزرگ تـر بـه نـام پهلـوانی مـی داننـد و لکـی و هـورامی را 2 شاخه های اصلی آن می دانند (ایزدی ، ١٩٩٢: ١٧٣)."