چکیده:
بهاء ولد به منظور بیان تجربههای عرفانی خویش، تصاویر و رمزهای خاص خود را ابداع کرده است. تخیلات مصور شده او را میتوان حاصل حالات و رویدادهای خلوت و به عنوان دریافتی شهودی از عالمی مثال گونه قلمداد کرد که در روان شناسی تجارب عرفانی، از آن به دیدار با خویشتن تعبیر میشود. این جستار در تحلیل و ماهیت شناسی رمزهای بهاءولد در معارف و در مسیر شناخت سرچشمه های تخییل و خاستگاه های جوشش این تصاویر، نشان می دهد مبنای تصویرها و رمزهای بهاء ولد معیت الله با اوست. وی با درک این معیت، به حال اتحاد می رسد و با دیدگاهی کل نگر، ضمن تعمیم این حال به جهان بیرون، خوشی و لذت ناشی از آن را نیز به همه عناصر هستی نسبت میدهد. او در حقیقت، مزه گرفتن خود در این تجارب را نموداری از همراهی و یگانگی صانع خاص با مصنوع عام میداند. مستند بهاءولد در این باره نظریه ای است مبتنی بر کمال که نوعی تکلیف فراگیر از سوی حق برای اجزای هستی است.
In order to express his visionary experiences، Baha-e-valad has innovated his own symbols and imagery. Such illustrations of imagination may be interpreted as the product of his intuitive experiences of visits to the realm of Ideas referred to as a vision of one's Self in psychological، mystic terms. The present study، in an attempt to study and analyze the nature of the symbols in Baha-e-Valad's Maaref، and to shed light on the origins of his images، reveals that the clue to these images and symbols is the Companionship of God with him. It is through realizing such a Divine Companionship that he achieves the Divine Unification، while in a holistic view، extending such an experience to the whole universe، he attributes its resulting exaltations to all the elements in the universe. In fact، he interprets his taste of the Divine as a manifestation of the Companionship and Unification of the Unique Creator with the lay creature، evidenced on the basis of a theory of Perfection according to which all elements of the universe are assigned a divine duty.
خلاصه ماشینی:
"نکتة قابل ذکر دیگر اینکه ، باید پذیرفت ودر راستای تطهیر گرایش او برای ترسیم این صورت ها باید اذعان کرد که ، موقعیت تاریخی تصاویر بهاءولد نشان می دهد وی خیالاتی متناسب با درک زمانة خـویش داشته است ؛ هرچند که قرینة روشنی بر مقبولیت نوع خاص تخیلات او به دست نمی آیـد(٢٧)، امـا از روی برخی اشارات خود وی می توان دانست که ، تجارب بیان شده ، علی الظاهر موافق طبـع و فهـم مسـتمعین خاصش بوده است چنانکه به اذعان او، قصدش از بیان آنها ایـن بـوده تـا شـنوندگان را در ادراک همـان (28) خوشی ای بیفکند که خود درمی یافته است (همان : ٢/ ١٧٥/ ١٠ ـ ٨).
(٦١) همچنانکه پیداست او این گزارش ها و صور مشـابه را بـر مبنای این دو حدیث ساخته است : « الاولیاء عرائس الله و اولیائی تحت قبابی » (همـان : ١٦٧/١/ ١٩) و بـا افزودن شاخ و برگ ، مفهوم معاشقه وار آن را به گونه ای که در تجارب شهودی خویش می دیده توصـیف (62) کرده است (همان : قبل از سطر ١٩ و بعد) روایتی که بهاء ولد از تجربه های خویش ارائه می دهد تحت تأثیر شکوه و بـی سـابقگی منشـأ رؤیـت ، قبض ها و بسط های خاص خود را دارد(٦٣) اما از حال متحدانه ای که اغلب عرفا گفته اند و از جمله احمـد غزالی (متوفی ٥٢٠ هـ) به روشنی بیان کرده است (٦٤) به دور نیست ."