چکیده:
در سده هفتم هجری تحولی بنیادی و عمیق در عرفان اسلامی پدید آمد. در اثر این تحول مبانی عرفانی دستخوش تغییر و دگرگونی شد، چندانکه سنت تازه ای در عرفان اسلامی شکل گرفت و مرزبندی جدیدی در میان طریقه ها و مشرب های عرفانی به وجود آمد. عده ای از معاصران برای تبیین این تحول و شناخت ویژ گی های دو سنت عرفانی پیش و بعد از سده هفتم هجری، عرفان اسلامی را به دو بخش عرفان عملی و عرفان نظری تقسیم کرده اند. در این مقاله ضمن نقد و تحلیل این تقسیم بندی و تبیین اینکه تقسیم بندی عرفان اسلامی به عرفان عملی و نظری اعتبار علمی ندارد و منطبق با ماهیت عرفان اسلامی نیست طرحی تازه برای نقد و تحلیل سیر تحول و تطور عرفان اسلامی و ویژگی ها و تفاوت های سنت اول و دوم عرفانی به دست داده شده است.
خلاصه ماشینی:
دامنـة این تحول چندان گسترده و عمیق بود که آن را می توان نقطـة عطفـی در سـیر عرفـان اسـلامی بـه شـمار آورد و بر اساس آن مبانی ، تاریخ و متون عرفـان اسـلامی را مرزبنـدی کـرد و امتیـازات هـر یـک را بـر مبنای این معیار برشمرد (- میرباقری فرد، ۱۳۸۵: ۴۸- ۴۶۹؛ همان ، ۱۳۸۰: ۱۳۲۹- ۱۳۱۲) هرچند بـسیار ضروری اسـت دقـایق و زوایـای ایـن تحـول بنیـادی در عرفـان اسـلامی بررسـی ، نقـد و تحلیـل شـود و مرزبندی جدیدی که میان طریقه های عرفانی در اثر این تحول پدید آمد بدقت و جامع تبیین گـردد؛ امـا این کار مهم و اساسی را نمی توان بر پایة تقسیم عرفان اسلامی به عرفـان عملـی و نظـری انجـام داد و بـه صورت علمی و جامع همه آثار و نتایج این تحول را بررسی و تحلیل کرد.
۲- تقسیم عرفان اسلامی به عرفان عملی و نظری دربارة این تقسیم بندی دو پرسش مهم و اساسی وجود دارد: یکی آن که این مرزبنـدی از چـه زمـانی در تحقیقات عرفانی راه یافته است ؟ دوم آن که آیا این تقسیم بندی می تواند ماهیـت ایـن تحـول بنیـادی را که در سدة هفتم هجری اتفاق افتاد، تبیین کند و تحلیل درستی از مبانی ، متـون و تـاریخ عرفـان اسـلامی در این دوره به دست دهد و زمینة مقایسه و تطبیق آن را با دورة قبل فراهم سازد؟ دربارة پرسش اول باجمال اشاره می شود که بررسی و تأمل در منابع متقدم عرفانی نشان می دهـد کـه این دو اصطلاح در هیچ یک از متون پیشین بـه کـار نرفتـه و تقـسیم عرفـان اسـلامی بـه عملـی و نظـری مرزبندی جدیدی است که نخستین بار در شماری از تحقیقات و تألیفات عرفانی معاصر از آنهـا اسـتفاده شده است .