چکیده:
مجرد دارای اقسامی است. عقل و نفس دو قسم مشهور مجردات هستند. در فلسفه افلوطین احد، و موجود مستقل و مطلق در فلسفه ملاصدرا، نیز مجردند. علاوه بر این سه قسم، نوعی دیگر از مجرد به نام مجرد مثالی در فلسفه اسلامی مطرح است. مجردات در دیدگاه افلوطین و ملاصدرا ویژگی هایی متمایز از مادیات دارند. در مجردات احکامی مثل وجود، وحدت، علیت و علم غلبه دارد و عوارض مادی مانند ماده، حرکت، زمان و مکان از آنها سلب می شود. البته، هر یک از این احکام مختصات ویژه ای در هر یک از مراتب تجرد و در دو نظام افلوطین و ملاصدرا دارند. ملاصدرا با رفع تقابل میان مجرد و مادی گامی در تسهیل ارتباط مجرد و مادی برداشته است، در حالی که افلوطین با طرح انفعال ناپذیری نفس در ترسیم این ارتباط دچار مشکل شده است.
خلاصه ماشینی:
"7. VI,sunitolP( ،اما ادراک حسی پایینترین مرتبه علمی است که مجردات واجد آنند و در حقیقت در میان مجردات تنها درباره نفس صدق میکند که تعلقی به بدن دارد،ولی مراتب بالاتری از علم وجود دارد که درباره عقل و نفسی که از تعلق بدن رهیده باشد،صادق است.
در عالم محسوس همهچیز قابلیت حرکت را دارند و سکون به حالت بیحرکتی یک شئ اطلاق م شود،که البته خود این امر نیز نسبی است،زیرا همه چیز در جهان محسوس در حال حرکت است،اگرچه برخی از اجزا نسبت به برخی دیگر ثابت به نظر برسند، اما در جهان معقول حرکت به معنایی که در جهان محسوس هست،وجود ندارد و در نتیجه ثبات معنای سکون را ندارد )72.
نکتهای که در اینجا باید به آن توجه کرد،این است که مطابق نظر جمهور حکما طبق مبانی سایر حکما، زمان از عوارض خارجی جسم و یا معلول حرکت فلک اقصی است و باید فاعل آن،نفس فلک باشد،اما طبق مبانی ملا صدرا که قایل به حرکت جوهری است و زمان را بعد چهارم موجود جسمانی و از عوارض تحلیلی ماهیت آن میداند و نیز طبق این مبنا که زمان و حرکت موجود به وجود واحدند و تفاوتشان اعتباری است،زمان مانند حرکت نیازمند فاعل و جاعل مستقل نیست و همان فاعل و جاعلی که طبیعت را به نحو متجدد جعل کرده است،فاعل حرکت و زمان نیز به شمار میآید."