چکیده:
به نظر دریدا، هوسرل برای بنا کردن پدیدهشناسی به خلوص منطقی معنا نیاز دارد و این مهم را از همان ابتدای کار خویش با تفکیک نشانههای بیانی از نشانههای اخباری تضمین میکند. در بیان، قلمرو معانی افلاطونی به رسمیت شمرده میشود و زبان در اینجا وظیفة بیان حقایق ایدهآل پدیدهشناختی را بر عهده میگیرد. اما دریدا با رد استدلالهای هوسرل در تفکیک بیان از اخبار و نشان دادن وجوه ناسازهوار برنامة هوسرل، پروژة پدیدهشناسی را ناممکن اعلام میکند. در این مقاله میخواهیم به نقد و ارزیابی تحلیلهای دریدا بپردازیم.
خلاصه ماشینی:
"اگر در تکگویی خاموش (silent monologue)، مانند هر جای دیگر، کلمات همچون نشانه به کار میروند و در نتیجه چیزی را نشان میدهند، در این مورد خاص، به نظر هوسرل، گذار از بیان به معنا، از دال به مدلول، اخباری نیست، زیرا این ارجاع بدون هیچ وجود واقعی صورت میگیرد، درحالیکه در عمل اخبار، یک نشانة موجود یا رویداد تجربی به امری ارجاع دارد که حداقل وجود آن از پیش فرض گرفته شده است و ما را به وجود امر مورد اخبار متقاعد میکند.
اما آیا هوسرل با معطوف کردن بحث خویش به ویژگی منطقی دلالت و در نظر گرفتن نشانه بهعنوان جنسی که بیان و اخبار انواع آناند، پیشاپیش برداشتی بیانی، و نه اخباری، از کلمة «نشانه» نداشته است؟ اگر به جای مفهوم واحد نشانه و انواع متفاوت آن، دو مفهوم تقلیلناپذیر داشته باشیم که به طرز نامناسبی به کلمة واحدی الصاق شده باشند چه؟ دریدا میپرسد که آیا این امر، این مصادره به مطلوب، نشاندهندة یک پیشداوری و در نتیجه جزمگرایی در اندیشة هوسرل نیست؟ بهعلاوه، با پرسش «نشانه به طور کلی چیست؟» داریم میگوییم که حقیقتی برای نشانه به طور کلی وجود دارد، و با این ادعا مفروض میداریم که نشانه شرط امکان و برسازندة «حقیقت» نیست، بلکه برای دلالت، بازنمایی، اظهار و ارجاع به آن است.
اخبار بهعنوان پدیدهای تجربی و بیرونی باید مورد تقلیل واقع شود تا به قلمرو محض آگاهی درونی، قلمرو ایدهآلیسم استعلایی، دست یافت، و به همین دلیل به نظر دریدا سرنوشت برنامة پدیدهشناسی هوسرل به امکان این تفکیک وابسته است."