چکیده:
در شناسایی معقولات ثانی فلسفی، عبارت سهل و ممتنع «عروض ذهنی و اتصاف خارجی» به کار میرود. این عبارت، بعد از ملاصدرا، در توضیح وجودشناسانۀ معقولات ثانی فلسفی در فلسفۀ اسلامی متداول شد. در دورۀ معاصر، استادان مطهری و جوادی آملی در تبیین و توضیح مقصود حکما بهطور جدی کوشیدهاند و نظر نهایی خود را ارائه دادهاند. استاد مطهری این اصطلاح را به معنای «هستی» این معقولات در ذهن و «استی» آنها در خارج میداند و آن را راهگشای مشکل معقول ثانی میانگارد و در نهایت، نظری جز نظر مشهور ندارد. استاد جوادی ضمن رد آن تفسیر و ایراد اشکالات متعدد برآن، اصطلاح مذکور را به معنای ذهنی بودن معقولات ثانی فلسفی و ثبوت یک وجود رابط بین ذهن و خارج میداند. به نظر وی، وجود معقولات ثانی فلسفی در خارج، وجودی غیرجوهری و غیرانضمامی و غیرربطی است؛ و در عین حال، « موجود به وجود موضوع » و « در محدودۀ موضوع » و « عین منشأ انتزاع » است. در این مقاله ضمن تحلیل مسئله، به داوری میان آن دو تفسیر میپردازیم و در پایان، به تأثیر نظریۀ «اصالت وجودی» در تفسیر صحیح از عبارت فوق اشاره میکنیم.
خلاصه ماشینی:
"با تفسیری که استاد مطهری از اصطلاح « عروض ذهنی و اتصاف خارجی » ارائه میدهد، اشکال شیخ اشراق نیز اینگونه حل میشود که موجودیت معقول ثانی فلسفی به وجودی مستقل نیست بلکه به عین وجود موضوع خود موجود است.
به چه دلیل قضیۀ «انسان هست» نمیتواند از ربط یکطرفه خبر دهد؟ اگر دلیل ایشان مفهوم نداشتن ربط یکطرفه است، با توضیحی که گذشت پاسخ آن روشن است؛ و اگر استدلال ایشان این باشد که قضیۀ مزبور در حقیقت عبارت است از «انسان موجود است» یعنی قضیهای سه جزیی است و بنابراین در واقع امر نیز دو طرف و یک رابطه بین آنها وجود دارد، در این صورت باید پرسید مطابـق خارجی واژۀ «موجود» مستقل است یا غیر مستقل؟ اگر مستقل باشد، اشکال شیخ اشراق لازم میآید؛ اگر غیر مستقل باشد، یا رابط است یا غیر رابط؛ اگر رابط باشد که همان قول استاد مطهری است و در حقیقت واقعۀ خارجی دو جزیی است که عبارت «انسان هست» برای بیان آن دقیقتر و مناسبتراست؛ و اگر رابط نباشد، باید از ایشان پرسید وجودی که نه مستقل است و نه رابط چگونه تصورشدنی است؟ 4.
اما تفسیر استاد مطهری از اصطلاح مزبور و استناد آن به حکمای متأخر و تبیین ایشان از چگونگی وجود معقولات ثانی فلسفی در خارج، از ابهامات فوق مبراست و اشکالات مذکور مبنی بر «امتناع وجود ربطی در پارهای از معقولات فلسفی»، «عدم توجه به وجود غیر ربطی در سایر این معقولات» و «نبود ربط یک طرفه در حوزۀ مفاهیم و علم حصولی» وارد نیست زیرا در اشکال اول، بین علت و علیت تمایز گذاشته نشده است؛ در اشکال دوم نیز تمایز رابط و مستقل در تفسیر استاد مطهری مورد توجه واقع نشده؛ و در اشکال سوم از وجود مفهوم ربط یک طرفه در حکمت متعالیه غفلت شده است."