چکیده:
در این مقاله تعبیر بدیلی تحت عنوان سیگما، برای بردار حالت مکانیک کوانتوم پیشنهاد میشود که با در نظر گرفتن اجزاء زمانی برای اشیاء (چهاربعدگرایی)، مدلی برای حل مسألۀ اندازهگیری عرضه میکند. در این نوشتار، ظرفیت و قدرت تبیینی این مدل برای حل سه مسألۀ اندازهگیری، یعنی مسألۀ نتیجه، مسألۀ آمار و مسألۀ اثر مورد بررسی قرار خواهد گرفت و بهاجمال استدلال میشود که تعبیر سیگما حداقل به همان اندازۀ تعابیر دیگر معقول است.
خلاصه ماشینی:
"در تعبیر فون نویمان، «حالت» تعبیری واقعگرایانه ندارد و صرفا یک برساختۀ نظری است اما در تعبیر سیگما، مثل اورت، «حالت» حکایت از امر واقع دارد؛ یعنی سیستم واقعا در چنین حالتی قرار دارد و این تفسیر واقعگرایانه از حالت کوانتومی منجر به پذیرش این نتیجه میشود که حالات برهمنهی و عدم تعین مضمر در آن تا جایی که قلمرو عالم ماده و فیزیک است وجود داشته باشد.
البته باید توجه داشت که این سخن بدان معنی نیست که در مدل سیگما اندازهگیری نقش ویژه دارد، زیرا حصول نتیجۀ متعین توسط ناظر بهواسطۀ نقش ویژۀ اندازهگیری نیست، بلکه وضعیت و نسبت متافیزیکی خاص ناظر با سیستم است که باعث میشود حالت ناظر وابسته به حالت سیستم تحت اندازهگیری باشد و به تنهایی و مستقل از آن معنایی نداشته باشد؛ یعنی به این بستگی دارد که ناظر در چه صفحهای سیستم سیال را قطع میکند.
22- همچنین این مطلب از این جهت اهمیت دارد که در حالی که توضیح مقبولی برای «مشاهدهناپذیری» انشعابها در تعبیر اورت یا «مشاهدهناپذیری» جهانهای دیگر با اندازهگیری و مشاهدۀ ناظر موجود در یک جهان ارائه نشده است (Barrett, 1999: 158-9)، در نظام سیگما «مشاهدهناپذیری» همۀ حالات یا نتایج در یک «آن» قابل توضیح است: دلیل آن این است که موجودات عالم همگی منطبق بر پیوستار زمان هستند و از آنجا که ماهیتی سیال دارند، کل واقعیت آنها بهتمامی به صورت بالفعل در یک «آن» نمیتواند وجود داشته باشد، بلکه کل آن در کل طول عمر سیستم یا در یک بازۀ زمانی به اندازۀ کافی طولانی قابل مشاهده است."