چکیده:
بررسی اجمالی تاریخ ادبیات ایران نشان می دهد که تقریبا هیچ دوره ای نبوده است که عناصر، مولفه-ها و یا گفتمان های اسطوره ای در ادبیات فارسی نمود و بروز نیافته باشد. از آنجا که شعر یک فرایند ذهنی و تخیلی است که بیش از نثر، امکان پیوستگی و آمیزش با اسطوره را دارد، ادبیات در قالب شعر، بیش از نثر، این امکان را یافته است که با اسطوره و مولفه های اسطوره ای درآمیزد. شعر معاصر فارسی در دهه-های اخیر، به ویژه پس از انقلاب اسلامی، به دلیل جریاناتی همچون انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و پایداری مردم ایران، این امکان را یافته است که تحت تاثیر گفتمان های دینی و اسلامی با عناصر و مولفه-های اسطوره ای همراه شود و با نگاه بازآفریینانه، اسباب تجدید حیات و باروری اسطوره را فراهم کند. با این رویکرد، یکی از شاعران متعهد پس از انقلاب اسلامی که بیان و کلام او در حوزه های مختلف معرفت-شناسی در نوسان است و از سویی دیگر، از اسطوره و کهن الگوهای اسطوره ای به عنوان یکی از عوامل ماندگاری هنر به خوبی بهره گرفته است، بی تردید قیصر امین پور است. با توجه به اهمیت جایگاه اسطوره در هنر و ادبیات، نویسنده در این مقاله سعی می کند با عنایت به اهمیت نظریه «لارنس کوپ» در طبقه بندی الگوهای اسطوره ای در محورهای اسطوره آفرینش، شخصیت/ قهرمان، فرجام، نجات و... و نقش قیصر به عنوان یکی از شاعران انقلاب اسلامی و ادبیات متعهد که از اسطوره و مولفه های اسطوره ای در روساخت و ژرف ساخت بهره برده است، مجموعه اشعار او را با توجه به پارادایم و الگوهای اسطوره ای بررسی و تحلیل کند.
خلاصه ماشینی:
"با این رویکرد،یکی از شاعران متعهد پس از انقلاباسلامی که بیان و کلام او در حوزههای مختلف معرفتشناسی در نوسان است و ازسویی دیگر،از اسطوره و کهن الگوهای اسطورهای به عنوان یکی از عوامل ماندگاریهنر به خوبی بهره گرفته است،بیتردید قیصر امینپور است.
و نقش قیصر به عنوان یکی از شاعران انقلاباسلامی و ادبیات متعهد که از اسطوره و مؤلفههای اسطورهای در روساخت و ژرفساخت بهره برده است،مجموعه اشعار او را با توجه به پارادایم و الگوهای اسطورهایبررسی و تحلیل کند.
فرضیۀ این پژوهش بر این اصل استوار است که عمق و ژرفایی اندیشۀ قیصرو رویکرد ویژۀ او به مفاهیم و عناصر اسطورهای و تجربۀ مقاومت مردم ایران نشانمیدهد که دفترهای پنجگانۀ او،با توجه به پارادایم اسطورهای برمبنای دیدگاه«کوپ»قابل بررسی و تحلیل است؛به عنوان نمونه،او الگوی باروری و آفرینشرا در سروده«بفرمایید»با اسطورۀ نجات و آمدن منجی پیوند زده است(امینپور،1388:40)یا در نشان دادن جایگاه شهادت و شهید،با استفاده از فرهنگ و لهجۀمحلی و آیین عزاداری،به اسطوره باروری توجه دارد.
قیصر نیز در سرودۀ خود،از او یاد میکند که از نظر کنش برادرکشی،با شخصیت ایرج در اسطوره ملی پهلو میزند کهبیگناه و به وسیلۀ تفکر اهریمنی و پلید رقیبان و حسودان جان خود را از دستداد:{S«از بیشمار نام شهیدانت/#هابیل را که نام نخستین بود/#دیگر/#این روزها را بهیاد نمیآوری/#هابیل/#نام دیگر من بود.
یکی دیگر از این پرندگان که در قلمرو اسطوره از آن نام بردهمیشود،کلاغ است که در اشعار قیصر نیز رنگ و بوی اسطورهای یافته است.
(امینپور،1388:335-336) 2-الگوی اسطورهای فرزندکشی یکی دیگر از عناصر و مؤلفههای اسطورهای پیرامون اسطورۀ مرگ،تراژدی فرزندکشی است که در میان داستانهای انبیاء الهی،داستان ابراهیم و ذبحفرزند(اسماعیل/اسحاق)در ادیان سامی مشهور است؛ضمن اینکه از تکوینآفرینش انسان نیز با داستان فرزندکشی مواجه هستیم."