چکیده:
امنیت ملی جوهره استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت بوده و حفظ اهداف دیگر و نیز به وجود آورنده و زمینه ساز هر هدف کلان در کشورها در گرو حفظ و ایجاد این هدف است. بنابراین می توان گفت امنیت ملی یکی از مهمترین اهداف سیاست خارجی هر کشوری محسوب می شود. راز وجود امنیت ملی، داشتن مرزهای مطمئن است. مرز ایران با افغانستان به دلیل داشتن ویژگی های فقر و محرومیت مرزنشینان بویژه در کشور همسایه، بی ثباتی و رواج فضای هرج و مرج و بی قانونی، حضور و فعالیت گروههای مسلح تروریستی و کارتل های مواد مخدر در منطقه و ترددهای غیرقانونی اتباع مهاجر یکی از نقاط بحران خیز و آسیب پذیر کشور محسوب می شود. لذا امنیت در این منطقه به جهت نفوذپذیری مرز و نیز داخل استان خراسان رضوی از جنبه های گوناگون مورد تهدید واقع می شود. این امر ایران را وادار ساخته است سرمایه گذاری کلانی برای کنترل مرزهای خود در قالب پروژه انسداد داشته باشد. با توجه به تحمیل هزینه های کلان طرح انسداد مرزها به جمهوری اسلامی ایران و عدم وجود تحقیقات علمی در خصوص شناخت تاثیرات مثبت و منفی این طرح، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که کنترل مرزهای استان خراسان رضوی با افغانستان، چه نقشی در امنیت استان داشته است و با چه راهکارهایی می توان آن را ارتقاء بخشید؟
پژوهش حاضر به لحاظ روش شناسی دارای ماهیت همبستگی بوده و به دنبال بررسی ارتباط بین دو متغیر کنترل مرزی و امنیت می باشد که با استفاده از دو روش اسنادی (کتابخانه ای، فیش برداری، آمار نهادها و سازمانهای مختلف) و میدانی (مشاهده و مصاحبه با مرزنشینان و مسئولین) و بهره گیری از بسته های نرم افزاری آمار استنباطی SPSS و GIS، اقدام به جمع آوری و در نهایت تجزیه و تحلیل اطلاعات شده است.
یکی از مولفه های اصلی و تاثیرگذار بر امنیت استان و مرز، که می تواند به عنوان فاکتور تقویت کننده نیز محسوب شود، مقوله معیشت مرزنشینان است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها و مصاحبه با مردم، مسئولین و آمار سازمانهای داخلی و بین المللی، نشان می دهد پروژه کنترل مرز تاثیر مهمی بر امنیت و متقابلا معیشت منطقه داشته؛ به طوری که 87 درصد از مردم و مسئولین سه شهرستان مرزی معتقدند که احداث دیوار بتونی، پاسگاههای مرزی و بازارچه مرزی در بخش هایی از مرز تاثیر خیلی زیاد و زیاد در ایجاد امنیت منطقه داشته است. در زمینه کنترل مرز و شیوه های گوناگون آن که در طول مرز اجرا شده است، احداث پاسگاه های مرزی با 90 درصد مقام اول، دیوار بتونی با 70 درصد دوم و احداث بازارچه مرزی با 60 درصد جایگاه جایگاه سوم را در ایجاد امنیت و بهبود معیشت منطقه داشته است. نکته مهم در امر کنترل مرز استان این است که تنها استفاده از دستگاه های الکترونیکی و مستحدثات فیزیکی جهت ایجاد امنیت تاثیر ندارد و باید عامل توسعه و ایجاد رونق اقتصادی را نیز در منطقه توامان و به همراه کنترل فیزیکی لحاظ نمود. هرگونه برنامه ریزی باید بر مبنای رابطه متقابل فوق اجرا گردد تا شاهد افزایش روز افزون امنیت در منطقه باشیم.
پس از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، مدل نهایی و کاربردی تحقیق حاصل شد و مشخص گردید که ایجاد امنیت به دو عامل کنترل مرز و معیشت مرزنشینان، بستگی دارد. از طرفی بین کنترل مرز و معیشت مرزنشینان نیز رابطه متقابل و مستقیمی برقرار است. تنها توجه به یکی از عوامل مذکور در ایجاد امنیت در منطقه و استان بیهوده می باشد. پس از مشخص شدن رابطه دو عامل کنترل مرز و معیشت مرزنشینان، پارامترهایی که می توان با اجرای آن به کنترل مرز استان رسید، طبق مدل مذکور، استفاده از مدل توسعه ای و مدل نظامی- انتظامی است. در مدل توسعه ای می توان بازارچه های مرزی را فعال نمود و توسعه داد؛ در مدل نظامی- انتظامی با دو شیوه انسداد فیزیکی با استفاده از پاسگاه های مرزی، احداث دیوار بتونی و انسداد الکترونیکی در مناطق مرتفع و کوهستانی مانند مناطق جهنم دره در تربت جام که امکان استفاده از انسداد فیزیکی وجود ندارد، باید از عوامل اپتیکی، راداری و GIS استفاده شود. بنابراین پژوهش حاضر پیشنهاد می کند با استفاده از مدل تلفیقی می توان مرز استان خراسان رضوی با کشور افغانستان را کنترل نمود. در رابطه با معیشت مرزنشینان می توان با ایجاد اشتغال (از طریق بازارچه های مرزی) و متعاقب آن افزایش درآمد، کاهش نرخ بیکاری، معیشت مردم منطقه را ارتقاء بخشید که در نهایت منجر به افزایش امنیت در منطقه و استان مورد مطالعه شود.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به تحمیل هزینههای کلان طرح انسداد مرزها به جمهوری اسلامی ایران و عدم وجود تحقیقات علمی در خصوص شناخت تأثیرات مثبت و منفی این طرح،پژوهش حاضر بهدنبال پاسخ به این سوال است که کنترل مرزهای استان خراسان رضوی با افغانستان،چه نقشی در امنیت استان داشته است و با چه راهکارهایی میتوان آن را ارتقاء بخشید؟ پژوهش حاضر به لحاظ روششناسی دارای ماهیت همبستگی بوده و بهدنبال بررسی ارتباط بین دو متغیر کنترل مرزی و امنیت میباشد که با استفاده از دو روش اسنادی(کتابخانهای،فیشبرداری،آمار نهادها و سازمانهای مختلف) و میدانی(مشاهده و مصاحبه با مرزنشینان و مسئولین)و بهرهگیری از بستههای نرمافزاری آمار استنباطی SSPS و SIG ،اقدام به جمعآوری و در نهایت تجزیه و تحلیل اطلاعات شده است.
در نتیجه با توجه به اطلاعات جمعآوری شده و نتایج حاصله از تجزیه و تحلیل دادههای آماری، بخشی ازاقداماتی که میتواند در منطقه مدنظر قرار گیرد،عبارتند از: 1-استفاده از مستحدثات فیزیکی از قبیل پاسگاه و دیوار بتونی بهطوری که طبق اطلاعات حاصله از پرسشنامه هرکدام به ترتیب 82 و 70 درصد در ایجاد امنیت در منطقه مؤثر بودهاند؛ 2-استفاده از روشهای الکترونیکی واپتیکی؛ 3-مطالعه و شناخت دقیق جغرافیای طبیعی،استانی و نظامی مرزهای ایران و افغانستان،زیرا پایه و اساس هرگونه برنامهریزی شناخت دقیق منطقه است؛ 4-امایش اقتصادی،اجتماعی در مناطق مرزی استان و شناخت پتانسیلهای ناشناخته آن؛ 5-فعالنمودن مجدد بازارچه مرزی دوغارون،با اقدامات دیپلماسی طرف افغان که از سال 85 غیرفعال شده است؛ 6-توسعه بازارچه مرزی از جمله فعال نمودن بازارچه مرزی دو شهر صالحآباد و سنگان؛ 7-تهیه و اجرای طرح خرید مرزنشینان از بازارچهها و از میان برداشتن چتربازان مرزی؛ 8-سرمایهگذاری بیشتر در بخش معادن از جمله سنگ آهن سنگان خواف و احداث ریل راه آهن و استفاده از کارگران بومی جهت کار در معادن جهت کاهش میزان بیکاری در منطقه؛ 9-استفاده از افراد بومی تحصیل کرده در امور منطقه به دور از نگاه مذهبی."