چکیده:
با ورود به قرن بیست ویکم، هنوز هم نفت به عنوان یک منبع حیاتی و انرژی استراتژیکی نقش مهمی در حیات کشورهای نفت خیز بازی می کند. کشف این انرژی ارزشمند، تغییر و تحولاتی را در ساختار سیاسی و اجتماعی کشورهای نفت خیز ایجاد کرد و این تغییرات، توجه نظریه پردازانی چون مهدوی، ببلاوی و لوسیانی را به ارائه نظریه ((دولت رانتیر)) سوق داد. طبق این نظریه کشورهایی که درآمدهای منابع زیرزمینی (ترجیحا نفت)، بیش از 42 درصد از درآمدهای کل دولتی را تشکیل دهد، دولت های رانتیر نامیده می شوند. ایران نیز جزو کشورهای تولید کننده و صادرکننده عمده نفت در جهان است که با توجه به ارقام و آمار موجود، تا سال های اخیر بیش از 42 درصد از درآمدهای دولتی را درآمدهای نفتی به خود اختصاص داده است. برخی از صاحب نظران ایرانی بر این باورند که با ورود درآمدهای نفتی به بودجه دولت، شاهد ظهور تمرکزگرایی و تشکیل دولت ملی مدرن و به ویژه مطلقه در کشور بوده ایم. هدف اصلی در این پژوهش این است که با بررسی درآمدهای نفتی به عنوان متغیر مستقل، تاثیر آن را بر تمرکز قدرت سیاسی، مورد بررسی و کنکاش قرار دهد و با روش تحقیق تاریخی- توصیفی، در پی کشف پاسخ این سوال باشد که: آیا دولت ایران اکنون نیز، دولت رانتیر محسوب می شود؟ و آیا توزیع فضایی قدرت سیاسی در ایران در یک صد سال گذشته، متاثر از درآمدهای نفتی بوده است یا نه؟
در پایان این نتیجه حاصل می گردد که اگرچه درآمدهای نفتی به ویژه در دوره پهلوی دوم در جهت تحکیم قدرت سیاسی عمل نموده است، اما در دوره پهلوی اول و دوره کنونی با توجه اینکه دولت مثل دولت پهلوی دوم متکی به درآمدهای نفتی نیست ولی در عین حال تمرکزگرایی در قدرت سیاسی را شاهد هستیم. بنابراین درآمدهای نفتی به طور نسبی در عدم توزیع قدرت سیاسی موثر است، اما دلیل اصلی نیست.
Entering upon the 21st century، oil as a vital source and strategic energy is still playing important role in the life of oil-rich countries. Acquisition of this valuable energy led to a profound change and transition in the socio-political structure of these nations. It was these transformations that led theorists such as Mahdavi، Beblavi and Lavisyani to present their views about rentier states. Based on these theories، the countries where income from underground resources (preferably oil) forms 42% of their total revenues are called rentier states. Iran، too، is one of the principal petroleum producing and exporting countries that according to available figures and data has accounted over 42% of its entire income from oil until the last few years. Some of the Iranian researchers believe
along Russia displayed a position of advocacy for Iran and her rights to Nuclear energy as well as opposing military action against her. This situation resulted in adaption of a vague and unclear position vis-a-vis Washington’s decisive and clearly policies of confrontation against Iran’s nuclear energy program. The result of this vague and unclear standpoint in Russia’s position has been prolongation of the crisis itself. This research will is designed to answer the question that whether Russia’s adaption of vague policy stance and use of delay tactic has been a factor that prolonged the Iranian nuclear energy crisis? The results from this research prove this. The method used for this research is use of library and document centres; benefiting from opinion polls and statistics as well as expertise broadcast in the media and information network.The research hypothesis: this research has followed the hypothesis that based on the information processed herein Russia’s delay tactic and prolongation of Iranian nuclear energy crisis is in keeping with that power’s overall geopolitical competition both with the West globally and with Iran at a regional level.
خلاصه ماشینی:
"ivasuomp:liam-E P} ایران اکنون نیز،دولت رانتیر محسوب میشود؟و آیا توزیع فضایی قدرت سیاسی در ایران در یک صد سال گذشته،متأثر از درآمدهای نفتی بوده است یا نه؟ در پایان این نتیجه حاصل میگردد که اگرچه درآمدهای نفتی به ویژه در دورۀ پهلوی دوم در ج هت تحکیم قدرت سیاسی عمل نموده است،اما در دورۀ پهلوی اول و دوره کنونی با توجه به اینکه دولت مثل دولت پهلوی دوم متکی به درآمدهای نفتی نیست ولی در عین حال کشورهای تمرکزگرایی در قدرت سیاسی را شاهد هستیم.
در این پژوهش،جهت بررسی رابطه بین درآمدهای نفتی و توزیع فضایی قدرت سیاسی در ایران،ابتدا به بررسی مباحث نظری مرتبط با موضوع پرداخته شده است و سپس،ظهور دولت مدرن متمرکز در ایران و چگونگی استفاده از درآمدهای نفتی مورد بررسی قرار میگیرد و در پایان،به دورههای مختلف تمرکززدایی در تاریخ معاصر اشاره میشود تا با برقراری ارتباط بین درآمدهای نفتی و تمرکز قدرت سیاسی به سؤال موردنظر پژوهش پاسخ داده شود.
ش طبق جدول شماره(2)درآمدهای نفتی دولت،11 درصد از درآمد کل را شامل میشده است،باوجوداین،در این دوره قدرت سیاسی ویژگی متمرکز و مطلقگرایی شدیدی را به خود گرفته است و عامل اصلی توزیع پراکنده قدرت که در سالهای 1332-1320 ه.
همچنین برمبنای تئوری مهدوی و سایرین اگر شاخص درآمدهای نفتی کشوری 42 درصد یا بیشتر را به خود اختصاص دهد،دولت رانتیر است و به تبع آن با ایجاد رانتیریسم در جامعه،فاصلۀ دولت از جامعه بیشتر شده و در جهت تمرکز شدید قدرت سیاسی حرکت میکند،براساس آمارهای جدول شماره(4) ایران قبل از سال 1353 تا سال 1383 ویژگی دولت رانتیر را داشته است."