چکیده:
دو مسئله عشق و زیبایی در فلسفه های افلاطون و ملاصدرا با یکدیگر پیوند عمیقی دارند. این دو اندیشمند هریک به مقتضای مبانی فلسفی خاص خود، این پیوند را به شیوه خاصی تبیین کرده اند و در این میان به رغم تفاوت آشکاری که در توصیف هریک از دو فیلسوف از عشق، زیبایی و خدا وجود دارد، رابطهای ناگسستنی، میان عشق حقیقی، زیبایی مطلق و خداوند برقرار کرده اند. مقاله حاضر ضمن بررسی عشق حقیقی و زیبایی مطلق و ارتباط این دو مسئله با خدا در اندیشه هریک از این دو فیلسوف به مقایسه این دو دیدگاه پرداخته و تشابهات و تفاوت های موجود در این دو دیدگاه را آشکار می سازد.
Love and beauty are deeply connected with each other in the philosophies of Plato and Molla-Sadra. Based on their special philosophical bases، the two philosophers each have presented a different explanation of this connection. Despite the clear difference between the explication of each philosopher from love، beauty and God، they have created an inseparable connection between the real love and the absolute beauty and God. I will investigate the real love and the absolute beauty and their relation with God from the perspective of the two philosophers in this article; I will compare the two perspectives and will clarify the similarities and differences between the two views. Keywords: beauty, love, absolute beauty, real love, God
خلاصه ماشینی:
"o} تطبیق آرای افلاطون و ملا صدرا براساس مطالب مذکور در مورد آرای هریک از این دو فیلسوف بزرگ درباره عشق و زیبایی،رابطه عمیقی را بین مجموع آرا میتوان برقرار کرد: هردو فیلسوف باور به زیبایی مطلق دارند و آن را امری محسوس نمیانگارند و هردو با تشبیه آن به دریا،عظمت و گستردگیاش را تبیین میکنند و حتی آن را عین خدا میدانند؛چرا که افلاطون زیبایی مطلق را حقیقتی معقول در نظر میگیرد و باور به تحقق عینی زیبایی مطلق دارد و چنانکه اثبات آن گذشت(در بخش رابطه زیبایی مطلق و اصل خیر و خدا)،وی معتقد است زیبایی مطلق،خیر مطلق و در حقیقت خداست.
البته افلاطون ادراک و شهود تام و کامل زیبایی مطلق را بعد از مرگ برای فیلسوف امکانپذیر میداند؛لکن صدر المتألهین بر این باور است که حتی بعد از مرگ نیز شهود تام و بدون هیچ حجابی برای هیچ ممکنی رخ نخواهد داد؛بلکه شهود برای کاملترین ممکنات نیز از ورای یک یا چند حجاب واقع میگردد؛زیرا هرچند ملا صدرا همچون افلاطون همراهی جسم با نفس را حائلی برای شهود تام حقتعالی میداند،لکن وی تشخص و انیت را نیز حجابی برای شهود جمال مطلق واجب الوجود محسوب میکند و فنای متألهان در حقتعالی از نظر او ترک التفات آنها به ذاتشان و اقبال به تمام ذاتشان به سوی حقتعالی است.
افلاطون و ملا صدرا هردو عشق به زیبایی حقیقی و مطلق را در انسان محقق میدانند؛لکن افلاطون این عشق را منحصر در انسان میداند(افلاطون(مهمانی)،1386، ص 240)و صدر المتألهین عشق به جمال مطلق و الهی را ساری در همه مراتب وجود میداند و با توجه به باور او به تشکیکی بودن عشق،حتی موجودات طبیعی را نیز برخوردار درجهای از عشق به خدا میداند و این عشق را در قالب عین الربط بودن ممکنات به واجب تعالی توجیه میکند."