چکیده:
در این مقاله تلاش شده است علل مخالفت ایالات متحده آمریکا با دانش هسته ای جمهوری اسلامی ایران در سایه موضوع امنیت اسراییل، مورد بررسی قرار گیرد. از این رو، جهت تبیین این مساله ابتدا به عوامل نزدیکی دیرینه این دو دولت از جمله منافع مشترک استراتژیک و تهدیدات امنیتی متوجه این دو کشور، پرداخته شده است. در چارچوب تئوری بازدارندگی، رشد و توسعه ایران، به عنوان یک تهدید امنیتی این دو متحد استراتژیک مطرح شده است که موجبات کاهش جایگاه برتر این دو قدرت منطقه ای و جهانی را به دنبال خواهد داشت. در یافته های پژوهش حاضر جلوگیری از دستیابی ایران به دانش هسته ای در راستای منافع استراتژیک مشترک دو دولت مطرح شده است که به روش تبیینی و همراه با ارایه راهکارها، مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
بنابراين ، در اين مقاله تلاش ميشود تا به اين مسأله پاسخ داده شود که اساسا چه ارتباطي ميان مخالفت آمريکا با دانش هسته اي ايران و امنيت اسراييل وجود دارد؟ براي پاسخ به اين سؤال ابتدا مبحث تئوريک و مفاهيم نظري مورد بررسي قرار خواهد گرفت .
دو دولت در تدوين سياست خارجي اسراييل و پروژه مطالعاتي آمريکا براي قرن جديد که مبارزه با سلاح هاي کشتار جمعي بخشي از آن است ، با مهندسي فکري دفاعي- امنيتي مراکز مطالعات استراتژيک با همديگر همکاري ميکنند.
به باور آمريکا تلاش برخي کشورهاي نفتي خليج فارس از جمله ايران براي تبديل شدن به يک قدرت منطقه اي به واسطه ي دستيابي به سلاح هسته اي و حمايت از گروه هاي تروريستي از يک طرف و به خطر افتادن امنيت انرژي غرب از طرف ديگر يک چالش اساسي در استمرار و طي طريق آمريکا و اسراييل به سوي قدرت برتر جهان و منطقه اي ميباشد (شفائي، ١٣٨٧: ٣١٥).
از ديد مقامات آمريکا بعد از انقلاب اسلامي ايران با هدف کسب هژموني بر منطقه ، همواره در صدد دستيابي به تسليحات هسته اي بوده است که اين خود تغيير موازنه ي قدرت را در پي خواهد داشت .
دودولت در سياست خارجي خود بر اين باورند که يک ايران هسته اي برابر است با يک تهديد بزرگ منطقه اي و جهاني که در صدد توليد و تکثير سلاح هاي کشتار جمعي در سطح وسيع ميباشد.