چکیده:
استقلال فکری و حریت اندیشه، یکی از مهمترین و ضروریترین ویژگیهایی است که همگان، به ویژه اهل علم و تحقیق، سخت در پی دستیابی به آنند. اما در این میان، «آفت شخصیتزدگی» و حب و ارادت افراطگونه به دانشمندان و تأثیرپذیری شدید و بیجا از بزرگان، به عنوان یکی از موانع شناخت صحیح، طالبان علم و معرفت را از مواجهه منطقی، تحلیلی و انتقادی با افکار ایشان باز داشته و در دام خودباختگی و تقلید فکری گرفتار میسازد. برخی از حکما برای رهایی از معضله اسارت فکری و وصول به مقام «مستقلاندیشی»، به نوبه خود توصیهها و راهکارهای سودمندی ارائه نمودهاند. اما بنا بر مدعای این نوشتار، «آموختن فلسفه» و «التزام به برهانمحوری» حاصل از آن، یکی از راههایی است که وصول به این مهم را تا حد زیادی تسهیل نموده و میسر ساخته است. هدف پژوهش حاضر آن است که با بهرهگیری از روش نظری و تحلیلی، استقلال اندیشه و از میان برداشتن سد تقلید در حوزه عقاید را، به مثابه یکی از کارکردهای متعدد و متنوع فلسفه اسلامی، به اثبات رسانده است.
خلاصه ماشینی:
"طریق صحیح برای رسیدن سالک به نور الله، عبارت از طریق و روش اشراقی است که سهروردی ضمن پیمودن آن، دلایلی بر آن اقامه کرده است: 1) یقین امری است که فقط از راه فکر و استدلال و برهان حاصل نمیشود، بلکه در مقام وصول به حقیقت مستلزم اشراق و کشف و شهود ـ که خود نتیجه ریاضت سیر و سلوک و مجاهده است ـ میباشد.
به گونهای که حتی فلوطین نیز در فکر ایجاد مکتبی در فلسفه بوده که بتواند به وسیله آن، میان ادیان مختلف و فلسفههای مهم جمع کند و اگرچه توفیق جمع میان حکمت و شریعت و نزدیک کردن و آشتی دادن آن دو، به نحو تفصیلی نصیب فارابی گشت، اما شیخ اشراق به مدد روش اشراقی، موفق به عرضه این طرح در فلسفه خود شد و با ذکر اسامی حکمای باستان در کنار نام عرفایی همچون بایزید، تستری، حلاج و...
160 نتیجهگیری فلسفه اشراق بر پایه اشراق و شهود و با محوریت روش اشراقی، معتقد است که تسلط در علوم بحثی و تقویت جنبههای استدلالی، هرچند یکی از مقدمات ضروری برای تبیین حقایق و آغاز حکمت به شمار میرود، لکن کشف و شهود بر پایه ریاضت، انسلاخ از دنیا و تهذیب نفس شرط لازم در نیل و دستیابی به حقیقت هستی بوده و باید در کنار روش عقلی و برهانی مورد استفاده قرار گیرد."