چکیده:
دوران نوجوانی و جوانی در شکلگیری شخصیت هر فرد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. اختلال در هریک از مؤلفههای شخصیتی (عقلانی، روانی، عاطفی، اخلاقی، رفتاری و...)، در سایر ابعاد وجودی فرد تأثیر منفی خواهد گذاشت. از اینرو، روابط ویرانگر دختر و پسر، نشانه اختلال شخصیتی جوانان به شمار میرود. این پژوهش در نظر دارد عوامل و مؤلفههای شخصیتی روابط دختران و پسران را، با استفاده از قرآن کریم و روایات معصومان: و یافتههای روانشناسی مورد بررسی قرار دهد. تحقیق حاضر، توصیفی ـ تحلیلی از نوع تحقیق کیفی است. نتیجه این نوشتار این است که میان شخصیت و روابط مطلوب و نامطلوب دختران و پسران، رابطه مستقیمی وجود دارد؛ یعنی هم شخصیت فرد در رفتارها و عواطف و چگونگی عکسالعملهای فرد در برخورد با جنس مخالف نقش اساسی دارد و هم رفتارهای غیرعقلانی دختران و پسران، به تدریج در شکلگیری عادات، اخلاق و خلاصه در شخصیت ناسالم آنان مؤثر است.
خلاصه ماشینی:
"امروزه با گسترش روابط ناسالم دختر و پسر و آسیبهای جبرانناپذیر آن، بر روی مؤلفههای روانی، عاطفی، رفتاری و معنوی جوانان (به خاطر فریفتگی و از دست دادن گوهر حیا و عفت)؛ و تخریب خانواده (به خاطر نگرانیها، ایجاد جو بدبینی و خیانتهای همسران)، به تدریج در حال تبدیل شدن به یک معضل اجتماعی، فرهنگی و دینی است، بنابراین، ضروری است آگاهان دلسوز و محققان آشنا برای حل این بحران اجتماعی، اقدام بههنگام و مؤثری انجام دهند.
» 280 با نگاهی عمیق میتوان احساس هویت و بحران هویت دینی را در موقعیتهای ذیل مشاهده نمود: الف) هدف از آفرینش آدمی، خلافت و جانشینی خدا در روی زمین است؛ یعنی انسان به جایگاهی برسد که مظهر صفات جلال و جمال خداوند بشود، اما اگر آیین خلافت را به دست فراموشی بسپارد و برای خود وجودی مستقل قایل باشد، تصویری دگرگون و غیرواقعی از خود ساخته و در نهایت، به بحران هویت دچار میشود.
به راستی کسی که خدا را فراموش کرده و از فواید دستورات حیاتبخش اسلام آگاهی ندارد، از چه نوع پوششی دفاع میکند؟ و چرا به ارتباطات ویرانگر، برای ارضای نیاز عاطفی و جنسی نپردازد؟ قرآن کریم درباره این افراد میفرماید: «تنها ظاهری از زندگی دنیا را میشناسند و آنان از آخرت [که سرای ابدی و دارای نعمتهای جاودانی و حیات سرمدی است] بیخبرند.
بنابراین، اگر جوانان عزیز کشورمان، از هویت انسانی و دینی برخوردار نباشند، یعنی هدف آفرینش انسان را ندانند، ندانند که چرا باید نماز بخواند، چرا باید رفتارها و عواطفشان را با قوانین الهی تنظیم کنند و چرا نباید زنان و مردان نامحرم، با هم روابط خارج از کانون خانواده برقرار کنند، و از این رفتارها، در فرایند تعلیم و تربیت، متنفر نشوند، هیچ امیدی برای سلامت فکری و رفتاری آنان وجود ندارد."