چکیده:
مسئلهای که در این پژوهش مورد بحث قرار گرفته، مهارت مسئلهگشایی است. بررسی دقیق مسئله و ابعاد آن و راهحلهای مختلف برای حل مسئله، به انسان کمک میکند تا به بهترین راه برای نیل به اهداف خویش دست یابد. این مهارت برای انسان نگاه جامع و گستردهای فراهم میآورد تا در برخورد با مسائل، خود را برنده احساس کند، بدون اینکه در این میان دیگری بازنده تلقی شود. با به کارگیری این مهارت، هیچیک از کسانی که با یکدیگر ارتباط دارند و به دنبال موفقیت هستند، احساس باخت نمیکنند. مراحل مختلف فرایند حل مسئله برای انسان آمادگی طبیعی ایجاد میکند تا با واقعبینی مسائل را بررسی کند و با استرس کمتری راهحل مسئله را بیابد. این مقاله به روش تحلیل محتوا، از مبانی روانشناختی بهره گرفته و با استفاده از آیات و روایات، مراحل گوناگون مهارت مسئلهگشایی را توضیح داده است. یافتهها نشان میدهد که ناتوانی در حل مسئله، پیامد ناآگاهی از خویشتن است. چنانکه فرد نسبت به خویش و تواناییهایش آگاه باشد، میتواند با تعریف دقیق مسئله، راههای مختلفی که برای حل آن وجود دارد، فهرست کند و با تنظیم راهحلها، تصمیم قطعی برای اجرای آن بگیرد و در نهایت، با بررسی و ارزیابی مجدد راهحل انتخابی، مسائل مختلف زندگی خویش را حل نماید.
خلاصه ماشینی:
"1. ادراک خویشتن یا خودآگاهی خودآگاهی از مهمترین عواملی است که به انسان کمک میکند زندگی خوب و سعادتمندی داشته باشد، احساس خوبی درباره خود پیدا کند و از آنچه دارد، شاد و رضایتمند باشد.
اگر ارزیابی اولیه شماره دو را داشته باشیم، در ارزیابی ثانویه به دلیل اینکه تهدید احتمالی را تصور کردهایم به فکر یک طرح مقابلهای مناسب میافتیم و در بیشتر مواقع، برای مهار موقعیت و مقابله با تهدیدهای احتمالی، گامهایی برمیداریم و موقعیت را به سمت مطلوب سوق میدهیم و چنانچه فکر کنیم موقعیتی در اختیار ما نیست اجازه میدهیم کارها روال عادی خود را داشته باشد و به صورت انعطافپذیر با موقعیت روبهرو میشویم.
نکته مهمی که در ارزیابی مطلوب، یعنی ارزیابی شماره دو، باید مورد توجه قرار گیرد، این است که برای مهار تهدیدهای احتمالی نباید با سوءظن به دیگران احتمالات را بررسی کنیم، بلکه مناسب است ابتدا رفتارهای خودمان را که میتوانسته مشکلساز شود، بررسی کنیم و کمتر به بدبینی به دیگران روآوریم، مگر اینکه شواهد کافی وجود داشته باشد.
آزمون و ارزیابی اگر راهحل بهکارگرفته شده موفقیت را به دنبال داشت، نتیجه مطلوب حاصل شده است، وگرنه لازم است مراحل مختلف حل مسئله مجددا مرور شود تا ببینیم آیا مسئله درست تعریف شده است؟ آیا همه راهحلها درباره مسئله بررسی شده است؟ آیا در قضاوت و رتبهبندی راهحلها سوگیری منفی وجود داشته است؟ و آیا حل مسئله ارتباط واقعی با مقصود ما داشته است؟ طبیعی است که راهحل در مرحله اول با همه دقتی که در آن اعمال میشود، با نواقصی همراه باشد و به نحوی حالت آزمایش و خطا در آن راه پیدا کند."