چکیده:
«معاد»، یکی از پایه ای ترین آموزه های دینی است که اساس بسیاری از آموزه های دینی دیگر، از جمله آموزه های فقهی، اخلاقی، سیاسی، فرهنگی به شمار می آید. فلاسفه و متکلمان به تبیین و تحلیل دو جنبه از معاد پرداختند: معاد روحانی و معاد جسمانی. این نوشتار با رویکردی تحلیلی و با استفاده از شیوه عقلی و نقلی درصدد تبیین و تحلیل مبانی و ادله «معاد روحانی» در دو بخش امکان و ضرورت آن است. اثبات وجود ساحتی دوم در انسان، به منزله مهم ترین اساس معاد روحانی، زمینه را برای بیان ادله عقلی و نقلی امکان معاد روحانی فراهم می کند. اثبات ضرورت معاد روحانی نیز مبتنی بر اثبات وجود ساحتی دوم و همچنین مبتنی بر اثبات اصالت روح است. با اثبات این مقدمات، می توان به بیان و تحلیل ادله ضرورت معاد روحانی پرداخت. هدف این مقاله تحلیل و ارزیابی ادله فلاسفه و متکلمان در اثبات ضرورت معاد و اصالت روح است.
خلاصه ماشینی:
"98 حکیم لاهیجی در گوهر مراد برای اثبات مغایرت نفس ناطقه و بدن علاوه بر ذکر استدلال فوق و استدلال اول خواجه طوسی، یعنی استدلال مبتنی بر غفلت از بدن و عدم غفلت از خود و همچنین استدلال سوم خواجه، یعنی استدلال مبتنی بر بقای نفس علیرغم تغییرات در بدن، به استدلالی دیگر نیز اشاره میکند که عبارت است از: انسان هر عضو از اعضای بدن را به حواس ادراک کند و ادراکش جز خود را به هیچیک از حواس نباشد، پس انسان غیر بدن باشد.
آیتالله جوادی آملی نیز بر آنند که از طریق تجرد نفس بقایآن و همچنینزندگیابدیآنرانتیجه بگیرند: چون اساس این برهان تجرد روح است و وجود شیء مجرد به اتکای قدرت لایزال الهی از بین نمیرود؛ زیرا موجود مجرد به غیر از مبدأ فاعلی که همانا موجود مجرد دایمی است نیازی به مبدأ دیگر یعنی مبدأ مادی ندارد تا در نتیجه تغیر آن مبدأ مادی، دگرگون گردد، بنابراین، زندگی انسان پس از رهایی از دنیا برای او قطعی خواهد بود، نه تنها به عنوان یک آینده احتمالی و ممکن، بلکه به عنوان یک آینده حتمی و ضروری، و این همان تعبیر عمیق قرآنی است که از قیامت و آینده انسان به عنوان «لا ریب فیه» نام میبرد؛ یعنی هیچ شکی در قیامت نیست، چنانکه در برهانهای گذشته هم معاد به عنوان یک امر قطعی ثابت شد."