چکیده:
ورود رسانه های جدید رقم زننده عصر جدید هم گرایی رسانه ها می باشد. بر اساس نظریه فرهنگ هم گرایی، رسانه های جدید رسانه های مشارکتی هستند و مخاطبان، تولیدگران و مشارکت جویان در چرخه محتوا می باشند. این تحول به نظر می رسد موجب تغییر فرهنگ مصرف رسانه ای شده است. نحوه جدید استفاده از تلویزیون در فرهنگ جدید رسانه، موجب پدیدآمدن مخاطب جدید با خصوصیات چندقالبی، مشارکت جو و فعال شده است. مقاله حاضر به دنبال بررسی تاثیر اینترنت بر تلویزیون در عصر هم گرایی به واسطه تبیین رابطه تولید محتوای اینترنتی با نحوه جدید استفاده از تلویزیون می باشد و با استفاده از پیمایش نشان می دهد: ۶۵ درصد از شهروندان، تولیدگر محتوای اینترنتی هستند و مخاطبان به نحوی جدید به تماشای تلویزیون می پردازند. همچنین بر اساس آزمون فرضیه ها، تولید محتوای اینترنتی با چندقالبی بودن، مشارکت جویی و فعال بودن در برابر تلویزیون رابطه مستقیم دارد که بیانگر فرهنگ واحد هم گرایی در رسانه ها می باشد. اینترنت بر تلویزیون تاثیر گذاشته است ولی نه بر کاهش محبوبیت آن؛ بلکه موجب تعامل هرچه بیشتر رسانه های سنتی و نوین شده است.
خلاصه ماشینی:
"نظریة فرهنگ همگرایی رسانهای هرچند دیجیتالی شدن که منجر به تداخل قالبهای مختلف رسانهای با یکدیگر و ارائة بسترهای مشترک شده است، یک تحول فناورانه میباشد که محتوا را قادر به سیر در میان مرزهای رسانهای مینماید، صدای رادیو و تلویزیون در یکدیگر استفاده میشود و محتوای نوشتاری بین قالبها در جریان است و اینترنت رسانههای مختلف را یککاسه کرده است؛ ولی نظریة فرهنگ همگرایی، همگرایی را چیزی بیشتر از یک تعبیر سادة فناورانه میداند.
روش در این مقاله نحوة استفاده از تلویزیون در تولیدگران محتوا و غیر تولیدگران محتوای اینترنتی ارزیابی و مورد مقایسه قرار میگیرد تا معلوم شود آیا فرهنگ مشارکتی تولید محتوا در اینترنت با فرهنگ جدید تماشای تلویزیون میتواند رابطهای برقرار نماید یا خیر.
(2-tailed) 000/0 000/0 000/0 N 330 330 329 این ارتباط به ما نشان میدهد که رسانههای جدید نه فقط یک ابزار فناورانه هستند که با اضافه شدن به فضای رسانهای چالشی مثل ورود دیگر رسانهها بهوجود آمده است؛ بلکه همراه با فرهنگی نو هستند که ارتباط ما با رسانه، جایگاه رسانه و جایگاه مخاطبان را متحول ساخته و باز تعریف نموده است.
رابطة همبستگی رفتار کاربران در اینترنت و نحوة استفاده از تلویزیون، میتواند نوع خاصی از مخاطبان را به تلویزیون بشناساند و راه رفع نیازهای ایشان را به تلویزیون نشان دهد؛ ولی مهمتر این است که این نوع از مخاطبان در حال رشد میباشند (Anderson, 2009) و به زودی درصد بالایی از افراد را شاهد خواهیم بود که با طرز مصرف جدید به سراغ رسانهها خواهند آمد."