خلاصه ماشینی:
"در حالیکه این ماده از تفاهم نامه که از سوی ایران و شارجه، با نظارت وزارت امور خارجه و مشترک المنافع بریتانیا امضاء شده است، آشکارا به ایران حقه داشتن تأسیسات نظامی بیهر گونه محدودیت در بخش ایرانی جزیره ابو موسی میدهد، ترمیم و بهسازی تأسیسات نظامی ایران در آن بخش از جزیره، اگر واقعیت داشته باشد، چگونه میتواند مورد پرسش قرار گیرد؟ 8-شاید گفتنی باشد که با وجود بزرگ نمایی اهمیت استراتژیک جزیره ابو موسی«در دهانه تنگه هرمز»در دهه 1970، این جزیره نزدیک به یکصد مایل از تنگه هرمز دور است و نزدیک به میانه خلیج فارس با فاصلههایی نسبتا بر ابراز کرانههای ایران و شارجه واقع است.
از آنجا که بریتانیای کبیر به پایبندی به قول و قرارهایش مشهور است، مایلم بپرسم این ترک آشکار موضع تقریبا سی ساله در قبال موضوع بازگشت جزایر ابو موسی و دو تنب به ایران، نشاندهنده چیست؟و این رفتار چه سابقهای در روابط بین الملل پدید خواهد آورد؟و اگر قرار باشد مسائل حل و فصل شده از راه مذاکره یا داوری مراجع بین المللی، به منظور دستیابی به هدفهای سیاسی گوناگون در زمانهای مختلف دوباره و سه باره زنده و مطرح شود، چه بر سر ثبات جهانی خواهد آمد؟آیا درست خواهد بود که دولتهای دارای مسئولیت، مانند دولت بریتانیای کبیر، از چنین رفتارهای خطرناکی پشتیبانی کنند؟ 4-اگر قرار شود برخی سیاستمداران یک کشور به هوس طرح ادعا نسبت به سرزمینی که به کشور دیگری تعلق دارد بیفتند و دولت ثالثی، با وانمود کردن اینکه این موضوع واقعا مسئله مورد«اختلاف دو طرف»است و باید به دادگاه بین المللی ارجاع شود، از چنین ادعاهای هوسآمیز پشتیبانی کند، بیگمان دنیای پر هرج و مرج و پر خطری درست خواهد شد."