خلاصه ماشینی:
"در تاریخ بیهقی یا تاریخ مسعودی نوشته ابو الفضل بیهقی، همان مورخ صدیق و صادق و مسؤول، صحنهای از زندگی ابو الحسن بولانی قاضی بست و پسرش آمده که مایه عبرت همه قاضیان زمان و کارکنان دولت است، آنهم دولتهایی که کوس رسوایی مالیشان را بر سر هر کوی و بازار زدهاند!موضوع از این قرار است که سلطان مسعود غزنوی به شکرانه سلامت بازیافته، میخواهد به مستمندان و تهیدستان صدقه بدهد و میگوید:«میشنویم که قاضی بست بو الحسن بولانی و پسرش بوبکر سخت تنگدستند و از کس چیز زنده باد فساد نوشته دکتر علی ربیعی انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نستانند».
نویسنده سپس به توصیف فساد میپردازد که در میان تعریفهای ارائه شده، تعریف زیر کاملترین است: «فساد، تلاش برای کسب ثروت و قدرت از طریق غیرقانونی، سود خصوصی به بهای[فداکردن]سود عمومی یا سوءاستفاده از قدرت دولتی برای[کسب]منافع شخصی بوده و یک رفتار ضد اجتماعی محسوب میشود که مزایایی را خارج از قاعده و بیجا و برخلاف هنجارهای اخلاقی و قانونی اعطا کرده و قدرت بهبود شرایط زندگی مردم را تضعیف میکند.
2-افزون بر دستگاههای موازی، عامل دیگری که باز ریشه در تشکیلات دارد و شعله تنور فساد مالی را هر چه بیشتر برمیافروزد، تشکیلاتی است که به منزله دولت در درون دولت عمل میکنند و از شمول نظارت قوای مجریه و مقننه بیرونند؛به این صورت که نه دست کوتاه دیوان محاسبات اداری به دیوار بلند آنها میرسد و نه تحقیق و تفحص مجلس راه به جایی میبرد و معلوم نیست رسیدگی به حساب و کتابشان را باید به چه مرجعی سپرد."