چکیده:
در پاسخ به مثال های نقضی «ادموند گتیه» در باب کافی نبودن اجزای سه گانه در تعریف سه جزیی معرفت، «آلوین گلدمن»، معرفت شناس معاصر، جزو چهارمی را به اجزای سه گانه ی تعریف می افزاید که به «شرط علی معرفت» معروف است. بر مبنای این شرط، باور به یک گزاره باید معلول مستقیم یا نامستقیم محکی خارجی آن گزاره باشد. در این مقاله، از طریق مطالعه ی تطبیقی میان تقسیم گزاره ی مسوره به حقیقیه و خارجیه از یک سو و شرط علی معرفت از سوی دیگر و با تکیه بر تحلیل مختار از قضایای حقیقیه و خارجیه، نظریه ی «شرط علی معرفت» مورد نقد قرار می گیرد. این مقاله نشان می دهد که نظریه ی شرط علی با هیچ یک از دو قسم قضایای حقیقیه و خارجیه سازگار نیست و بر همین اساس، این شرط با مبانی منطق قدیم و جدید در تحلیل گزاره های کلی نیز ناسازگار است. در پایان، مقاله می کوشد، ضمن معرفی منطق حاکم بر نظریه ی شرط علی معرفت، میزان کارآیی و اثربخشی آن را نیز مورد بررسی و نقد قرار دهد.
In response to Gettier’s counter examples، Alvin Goldman proposes the "causal theory of knowledge"، on the basis of which a person knows some proposition، p، if there is a causal connection between the state of affairs and facts that makes p true and the person's belief in p. The purpose of this article is a comparative study between the classification of propositions into "factual and external" and the "causal theory of knowledge". The article shows that the "causal theory of knowledge" is not consistent with factual and external propositions and it also shows this theory is inconsistent with essentials of both ancient and modern logic. Finally، the logic of causal theory of knowledge is introduced and its efficiency will be analyzed and criticized.