خلاصه ماشینی:
"(10)-این مطلب را آقای مکدرموت از«احیاء علومالدین»غزالی نقلمیکند،که البته صحیح است و غزالی در کتاب«احیاءالعلوم»پس ازنقل آراء مختلف دربارۀ حلال یا حرام بودن علم کلام از کسانیهمچون مالک،شافعی،احمد بن حنبل و دیگران،در پایان به هدمآن پرداخته و در مجموع روی خوشی به کلام نشان نمیدهد،زیرا درآنجا به عنوان یک عارف اهل دل ظاهر شده است!اما حقیقت آناست که غزالی تنها در«احیاءالعلوم»دربارۀ کلام سخن نگفته و آنچهدر متن از او نقل شده داوری نهایی و اصلی او نیست.
ایشان باید به شرح المواقف،الذخیره فی علم الکلامکشف المراد،شوارقالالهام،شرح تجرید قوشچی،شرح العقائدالنسفیه،تمهید الاصول،ارشاد الطالبین،نهج المستر شدین و دههارساله و کتاب عمدۀ کلامی دیگر مراجعه میکرد و آنها را مورد استنادقرار میداد،بویژه اینکه محور بحث ایشان مکتب کلامی شیخ مفیداست-که خود از متکلمان بزرگ شیعی است-و بهتر بود تعریف وموضوع و هدف علم کلام را در آثار متکلمان شیعی دنبال میکرد نهاز کسانی همچون غزالی که اشعری است،و ابن خلدون که سنیمتعصبی است مطلب نقل کند و آن را پایه داوری دربارۀ مکتب کلامیشیعه و نظام فکری یک عالم شیعی قرار دهد.
دیگر دفاع از عقاید دینی و دفع شبهات واشکالات مخالفان و منکران و دشمنان،که وظیفهای ثانوی و فرعی وتبعی است و جنبۀ سلبی دارد و گاه به دلایلی که اکنون مجال بحثدربارۀ آن نیست،بنا به ضرورت و مصلحت،این وظیفۀ ثانوی بیشترمورد عنایت متکلمان قرار گرفته،یا حجم آثاری که در این زمینه پدیدآوردهاند از نظر کمی و کیفی بسیار بیشتر و چشمگیرتر از آثاری استکه در مورد توضیح خود دین و آموزههای آن تالیف کردهاند."