خلاصه ماشینی:
"در یک جمعبندی،فرهنگ را در این اثر چنین تعریف کردهایم: فرهنگ مجموعه و کلیت به هم تافته و پیچیدهای از ایدهها،باورها، آرمانها،ارزشها،هنجارها،نمادها،سمبلها و سایر آموختهها و عاداتی است که حاصل و دستاورد نسلهای مردم جهان منطقه با یک امت(یا دولت یا کشور یا سرزمین یا ملت)میباشد و مبانی و اصول چگونگی و چرایی طرز فکر،نحوهی زندگی،و چگونگی و نوع اعمال و رفتار فردی جمعی و اجتماعی آنان را توجیه،تعقیل،تبیین یا تعیین مینماید و روند حال و آتی آن را معلوم و مشخص میکند.
آنچه در نگاهی گذرا به عرصهی فرهنگ در سطوح مختلف و حوزههای گوناگون نشان میدهد،این است که فرهنگ به عنوان زیربنای جامعهی انسانی برپایهی مفروضات و اصول اساسی شکل میگیرد؛و برروی آنها ارزشهای فرد و جامعه تشکیل مییابد که در نهایت این ارزشها به هنجار اجتماعی تبدیل شده و در قالب رفتار فردی و جمعی تبلور عینی مییابد.
یکی از تعاریفی که قابل استفاده است،تعریفی است که به ترتیب فرهنگ اشاره میکند؛یعنی فرهنگ را مجموعهای از عناصر میبیند که این عناصر در تعامل با هم دیگر هستند و یک کل را میسازند و بنابراین اگر فرهنگ را یک نظام ببینیم،مهندسی فرهنگ،مهندسی نظام فرهنگ هست؛یعنی برای مهندسی فرهنگ باید اجزای فرهنگ را در جای خودشان قرار دهیم و تعامل آنها را به خوبی با هم برقرار کنیم.
البته هدف از طرح این موضوع بیتوجهی به فرهنگ عالی و فریختگان نیست و نگارنده درصدد بهادادن به فرهنگ مادی و تودهای نیز نمیباشد؛ولی اگر سعی در تأثیرگذاری برروی قشر عظیمی از مردم جامعه داریم و یا اگر میخواهیم به طور قابل توجهی بخشی از فرهنگ خود را در اقصی نقاط جهان به معرض دید و قضاوت جهانیان قرار دهیم،اختصاص سهم مهمی از مدیریت فرهنگی به محصولات و صنایع فرهنگی امری گریزناپذیر مینماید."