خلاصه ماشینی:
"رفتار انسان جوامع کهن در قبال تاریخ وشیوههای او برای بیارج کردن رویدادهای تاریخی هموارهیکسان نیست،گاه تاریخ را به طور ادواری واژگون کرده و برمیاندازد،گاه با جایگزین کردن نمونههای ازلی و الگوهایبرتر از تاریخ،از اعتبار آن میکاهد و بالاخره گاهی نیز بهیاری فرضیاتی(از قبیل فرضیه زمان دوری و اعصار عالم ومعتقدات معاد و غیره)از برای آن معنایی فوقتاریخی قایلمیشود؛لیکن در هر صورت برای خود واقعه تاریخی بذاتهارزشی قایل نیست،به سخن دیگر آن را مقولهای از وجوههستی و حیات خود به شمار نمیآورد.
رفتار انسان جوامع کهن در قبال تاریخ وشیوههای او برای بیارج کردن رویدادهای تاریخی هموارهیکسان نیست،گاه تاریخ را به طور ادواری واژگون کرده و برمیاندازد،گاه با جایگزین کردن نمونههای ازلی و الگوهایبرتر از تاریخ،از اعتبار آن میکاهد و بالاخره گاهی نیز بهیاری فرضیاتی(از قبیل فرضیه زمان دوری و اعصار عالم ومعتقدات معاد و غیره)از برای آن معنایی فوقتاریخی قایلمیشود؛لیکن در هر صورت برای خود واقعه تاریخی بذاتهارزشی قایل نیست،به سخن دیگر آن را مقولهای از وجوههستی و حیات خود به شمار نمیآورد.
اما اسطوره بازگشت جاودانه درباره زمان و تقدس آن نمونههای آغازین و ازلی از آثار دیگر* او روشنتر و گویاتر است و دکتر سرکاراتیبا تسلطی که بر اسطوره به طور عام واساطیر و آیینهای ایرانی بالاخص دارد بهکمک قلم روان و شیوای خود این اثر را،* به گمان نگارنده،به بهترین صورت ترجمهکرده است،ترجمهای که میتواند برایدیگران الگو باشد."