چکیده:
تزریق درآمدهای نفتی در کشور،سبب گونهای شهرنشینی شتابان شده است،تا آنجا که رشد بر توسعه پیشی گرفته و مسائل گستردهای در شهرها پدید آورده است.از اینرو لازم است اصلاحاتی در برنامهریزی شهری کشور صورت گیرد و این اصلاحات نه از گونهء کالبدی،که باید از نوع فرهنگی باشد؛ یعنی مفهوم شهروندی و شهروندمداری در بخشهای گوناگون کشور پیاده شود.کارکرد اصلی شهروندی عبارت است از ادارهء جامعه برپایهء احترام به حقوق دیگران و تعهد به حفظ نهادهای مشترکی که این حقوق را پایدار میدارد.ویژگی اصلی این فکر،وجود مشارکتجویی در ارکان حاکمیت(دولت، شهروندان و بخشهای خصوصی)در جامعه است به گونهای که مسائل شهری بین ارکان یاد شده مطرح و دریک گفتمان رودرو حل شود. با نگاهی به تاریخ ایران،میتوان گفت که تا چند دههء گذشته مفهوم شهروندی و شهروندمداری (رعایت شدن حقوق و مسئولیتها)به هیچرو در این کشور وجود نداشته است.جامعه بیشتر به صورت تودهای و حکومتها بیشتر استبدادی عمل کردهاند و روند برنامهریزی در کشور،بیشتر از بالا به پایین بوده است.بر اساس این پژوهش،حاکمیت شهروند در جامعه(در کنار الگوی حکمروایی خوب شهری) میتواند گامی مثبت در راه گشودن مسائل گستردهء شهرهای کشور شمرده شود و این،از راه آموزش عمومی و بالا بردن سطح آگاهی و بسترسازی فرهنگی محقق میشود. از اینرو پس از ییان مسألهء،مفهوم شهر و شهروندی و جایگاه آنها در جامعهء سیاسی پرداخته شده است.سپس این ایده در یونان باستان(زادگاه آن)،از نگاه افلاطون و ارسطو بررسی شده است.در ادامه، مهمترین مسائل بزرگ شهری کشور و راه دستیابی به شهر خوب بیان شده و در پایان به پرسشهایی این پژوهش و دادن پیشنهاد عملی پرداخته شده است.بهره سخن این است که درحال حاضر بستر مناسب برای نهادینهسازی شهروندمداری در کشور وجود ندارد و باید شرایط لازم در این زمینه فراهم آید.
خلاصه ماشینی:
"در این راستا،پرسشهای اصلی در این پژوهش عبارت است از: 1)دلایل جانیافتادن مفهوم شهروندی و شهروندمداری در گذشته کشور چیست؟ 2)آیا در شرایط کنونی،بستری برای نهادینه کردن شهروندمداری در کشور هست؟ 2)شهر،شهروندی و جامعهء سیاسی اگر بخواهیم تعریفی از شهر در یک جامعهء سیاسی داشته باشیم باید به تعریف«بوکچین»و «هیل»بسنده کنیم که به باور آنان شهرها تبلوری از نابرابری در روابط قدرتند که با ظهور حکومت یعنی روابط فرمانهدی.
در این نظام،شخص دارای حقوقی فرض شده است و در برابر این حقوق،وظایف و مسئولیتهایی نیز پذیرفته بیگمان دستیابی به یک شهر شهروندمدار،نیازمند ایجاد جوامع مدنی Civic ) ( Societies و گسترش نهادهای مدنی(به عنوان نهادهای حائل میان دولت و شهروندان)و کاربرد الگوی حکمروایی خوب شهری است؛و این پژوهش نشان میدهد که شهروندمداری میتواند راهکاری اساسی برای حل مسائل شهری در ایران باشد.
30 6)چکیده سخن و پیشنهادها 6-1)پاسخ به پرسشها الف)یکی از پرسشهای اساسی که در این پژوهش مطرح شده این است که دلایل اصلی تحقق نیافتن مفهوم شهروندی در ایران در گذشته چیست؟ بر روی هم عواملی چند درا ین زمینه مؤثر بوده است که در میان آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1)نبود جامعهء مدنی.
31 ب)پرسش اساسی دیگری که در این پژوهش مطرح شده این است که آیا در شرایط کنونی،بستر لازم برای نهادینه کردن شهروندمداری در ایران وجود دارد؟ در اینباره باید گفت که چون حکومتها تا چند دههء گذشته،به گونهء استبدادی و متمرکز عمل کردهاند شیوه مدیریت نیز از بالا و برپایهء منطق فردی بوده است."