خلاصه ماشینی:
"آنچه بیشتر از همه محیط را برای اصلاحات مذهبی آماده کرده بود، چالش رنسانس بود که در درسها و سخنرانیهای لوتر و دیگر روشنفکران آن روز بازتاب مییافت:نجات انسان از راه رفتن دائم به کلیسا و سرفرود آوردن در برابر کشیشان و اسقفها به دست نمیآید؛بلکه ایمان شخصی و خصوصی مایه نجات است؛در این صورت وابستگی کلیسای آلمان به روم و وابستگی فرد به دستگاه کلیسا بیمعنی است.
» زنده شدن دوباره آرمانهای حکومت و شهروندی یونانی در سده هیجدهم: در سه دهه آخر سده هیجدهم و بیش از همه در انقلاب فرانسه آرمانهای خودنمایی کرد و پایه آنها کارهایی شد که تمدن غرب را شکل بخشید و برترین آنها برابری انسانها بود که از بنیان با ایده طبقاتی که از چهار هزار سال پیش از میلاد بر روابط اجتماعی و سیاسی انسانها در بیشتر نقاط جهان حاکم بود تضاد داشت.
اندیشه برابری پیشتر در دولت-شهر آتنیها، مسیحیت قرون وسطایی، در جنبش لولر( relleveL )در اوایل سده هفدهم در انگلستان و در تئوری سیاسی جان لاک به گونه فشرده مورد توجه قرار گرفته بود ولی اهمیت تعیینکننده آن در انقلاب آمریکا و در اجرای مؤثر به گفته ارسطو، از هر شهروند آتنی انتظار میرفت«نه تنها زنده باشد بلکه خودب زندگی کند».
» در سه دهه آخر سده هیجدهم و بیش از همه در انقلاب فرانسه آرمانهایی خود نمایی کرد و برپایه آنها کارهایی شد که تمدن غرب را شکل بخشید و برترینه آنها برابری انسانها بود که از بنیان با ایده طبقاتی که از چهار هزار سال پیش از میلاد بر روابط اجتماعی و سیاسی از انسانها در بیشتر نقاط جهان حاکم بود تضاد داشت."