خلاصه ماشینی:
"از بعد سیاسی میتوان به جنگ سرد و مبارزه قدرتهای بزرگ بر سر تقسیم جهان و پایان یافتن ناگزیر استعمار کلاسیک و خلأ قدرت در کشورهای استعمارزده بویژه در آفریقا اشاره کرد که چالشهای پیچیدهای در سطوح ملی و جهانی در پی آورده و نیز آشفتیگیهای اروپای شرقی و دگرگونیهای بزرگ در آرایش قدرت در جهان در دو دهه گذشته که نمود برجستهای از بحران سیاسی در سده بیستم است و هنوز زندگی جهانیان زیر آثار ناشی از امواج این زلزله سیاسی است، تا آنجا که ناآرامی و بیثباتی از واقعیتهای زندگی روزانه شده است.
بیگمان آیندهنگری و پیشبینی وضع علوم اجتماعی، آنهم در سایه شرایط بسیار ویژهای که اینک بر جهان چیره است، کاری است بسیار دشوار؛ هرچند به سبب همین شرایط کلی جهان و شرایط ویژه ایران، این کوشش میتواند ضرور و شایان اهمیت باشد و اگر صاحبنظران ژرفاندیش ایران به نقد و تکمیل چنین گزارش توسعه انسانی که هر سال از سوی سازمان ملل متحد منتشر میشود در 1998 گویای آن بود که دارایی 225 تن از بزرگترین ثروتمندان جهان برابر با در آمد ناخالص ملی بیش از 47 درصد جمعیت جهان است، یعنی فقیرترین مردمان که شمارشان به 5/2 میلیارد نفر میرسد.
آتیلیوبرون که فشردهای از گزارش کمیسیون گلبانگیان به دست داده و برداشتهای خود را بر آن افزوده است، با اقتباس و پیروی از والرشتاین مینویسد، مسئله تنها تأکید بر شکافی ژرف نیست که بین دیدگاه گسترده جامعهشناختی، تاریخی، فلسفی، و نیز اقتصادی کسانی مانند آدام اسمیت و برندگان امروزی جایزه نوبل وجود دارد؛برندگان مزبور به این سبب جایزه میگیرند که یک فرمول ساختگی ریاضیگونه طراحی میکنند که ابزاری برای دلالان مالی و بازارهای بورس فراهم آورند تا بتوانند نوسان بهای اوراق قرضه و انواع سهام را پیشبینی کنند؛چیزی که پارهای از اقتصاددانان معتبر کلاسیک آن را«اقتصاد کازینویی»یا قمارخانهای نامیدهاند."