چکیده:
این پژوهش به ارزیابی عوامل موثر بر مصرف کالاهای فرهنگی میان جوانان می پردازد. هدف اصلی تحقیق حاضر، شناخت نقش برخی عوامل فردی و اجتماعی چون سن، جنسیت، شغل، سطح تحصیلات، مدت زمان گذران اوقات فراغت، و پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی بر میزان مصرف کالاهای فرهنگی میان جوانان است. روش پژوهش پیمایشی است. جامعه آماری جوانان 18 تا 29 ساله شهر گرگان (96429 نفر) و نمونه آماری 400 نفر از جوانان است. برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده و ابزار عمده جمع آوری داده ها «پرسش نامه محقق ساخته» بوده است. توصیف و تبیین داده ها با استفاده از روش های آماری متناسب با سطح سنجش متغیرها صورت گرفته است. یافته ها و نتایج تحقیق نشان می دهد که میان جنسیت و مصرف کالاهای فرهنگی تفاوت است؛ به طوری که مردان بیش تر از زنان کالاهای فرهنگی مصرف می کنند. هم چنین سطح تحصیلات، سن، مدت زمان گذران اوقات فراغت، و پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی با میزان مصرف کالاهای فرهنگی رابطه مثبت دارد.
خلاصه ماشینی:
هدف اصلی تحقیق حاضر،شناخت نقش برخی عوامل فردی و اجتماعی چون سن،جنسیت،شغل،سطح تحصیلات،مدت زمان گذران اوقات فراغت،و پایگاه اقتصادی-اجتماعی بر میزان مصرف کالاهای فرهنگی میان جوانان است.
پیشینۀ تجربی تحقیق بهطورکلی،تحقیقات صورت گرفته در زمینۀ مصرف بهطور عام و مصرف کالاهای فرهنگی بهطور خاص نشان میدهد که این تحقیقات یا مربوط به مصرف کالای فرهنگی خاصی است یا این که پیرامون یکی از اجزای فرهنگی بحث کرده است که به چند نمونۀ داخلی و خارجی اشاره میشود: میرزایی و امینی(1385)،در پژوهشی با عنوان«تحلیل محتوای پیامهای بازرگانی تلویزیونی با تأکید بر طبقۀ اجتماعی و سبک زندگی»،به دنبال پاسخگویی به این سؤالاند که پیامهای بازرگانی در ایران چه نوع الگو و سبک زندگیای را تبلیغ میکنند؟آنها با بیان این که پیامهای بازرگانی کارکردهای چند گانهای دارند(از یکسو به معرفی محصولات و کالاهای لازم میپردازند و از سوی دیگر جنبۀ گسترش مصرفگرایی را با خود به همراه دارند)به تحلیل آنها در مقطع زمانی مشخص پرداختهاند.
رابطۀ اوقات فراغت جوانان با مصرف کالاهای فرهنگی آنان (به تصویر صفحه مراجعه شود) دادههای موجود در جدول فوق نشان میدهد بین مدت زمان اوقات فراغت جوانان و مصرف کالاهای فرهنگی آنان،با ضریب همبستگی 0/331 و سطح معنیداری 0/001، رابطۀ مثبت و معنیداری وجود دارد؛بدین معنی که هر چه جوانان زمان بیشتری برای فراغت داشته باشند،مصرف کالاهای فرهنگی آنان نیز بیشتر میشود.
نتیجهگیری و ارائۀ راهبردهای پیشنهادی یافتههای این مطالعه بهطور کلی نشان میدهد میان متغیرهای مستقل(جنس،سن، تحصیلات،اوقات فراغت،و پایگاه اقتصادی-اجتماعی)و متغیر وابسته(مصرف کالاهای فرهنگی)رابطۀ معنیدار وجود دارد.