نویسنده: نقیب زاده، احمد؛
خرداد و تیر 1385 - شماره 225 و 226 (12 صفحه - از 120 تا 131)

"مستعمره داشتند؛دیگر، دورهای که با پایان عصر استعمار و آغاز استعمارزدایی در دهههای 1950 و 1960 مشخص میشود و در آن رفته رفته وضعی شبیه امپراتوری شکل اگر اتحادیه اروپا بتواند همچنان نماد یک قدرت منطقهای و سرزمینی باقی بماند و نمونههای دیگری هم از این دست در جهان پدید آید، دیگر نمیتوان وضع جهان را به امپراتوری تشبیه کرد بلکه با حفظ جلوههای جهانی شدن و منطق و قواعد یکسان و جهانی شده، وضعی همانند الگوی فدرال پدید میآید که در آن مناطق گوناگون جهان در عین پیروی از یک قانون و حاکمیت جهانی، در بسیاری حوزهها از خودمختاری برخوردار خواهند بود. » 22 امپراتوری با امپریالیسم فرق میکند، زیرا در این دوران مرزهای نظام مدرن دولتهای ملی که در اساس با استعمار اروپایی و توسعه اقتصادی آن همسو بود از میان میرود؛ اروپا تنها قدرتی است که امکان کنش مخالف در برابر روند جهانی شدن را دارد و آمریکای لاتین هم تنها منطقه منسجم جنوب است که از امکان همگرایی چشمگیر برخوردار است. 24 حال اگر اتحادیه اروپا بتواند همچنان نماد یک قدرت منطقهای و سرزمینی باقی بماند و نمونههای دیگری هم از این دست در جهان پدید آید، دیگر نمیتوان وضع جهان را به امپراتوری تشبیه کرد بلکه با حفظ جلوههای جهانی شدن و منطق و قواعد یکسان و جهانی شده، وضعی همانند الگوی فدرال پدید میآید که در آن مناطق گوناگون جهان در عین پیروی از یک قانون و حاکمیت جهانی، در بسیاری حوزهها از خودمختاری برخوردار خواهند بود."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)