چکیده:
احساس امنیت، برآمده از تعادل میان مجموعه متغیرهایی است که جامعه را در فضای
اجتماعی مساعدی قرار میدهد که مردمان احساس امنیت میکنند و آرامش خیال
دارند.ابعاد این امنیت، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، قضایی و نظامی است.بررسیهای انجام شده نشان میدهد که هر چه اصول آزادی، رقابت، مشارکت و
شایستهسالاری بیشتر در جامعهای حاکم باشد، توان آن جامعه برای جذب انسانها،
سرمایهها، برپایی عدالت اجتماعی، نوآوریها و ایجاد اشتغال بیشتر و در نتیجه شتاب
رشد اقتصادی و رفاه مادی شهروندان بیشتر خواهد بود. بهبود سطح اشتغال و رفاه و
عدالت اجتماعی حاصل مدیریت درست امور اقتصادی و توجه به اصول علم اقتصاد
است.هرچند توسعه اقتصادی به معنای از میان رفتن مفاسد اجتماعی و انحرافات روحی و
اخلاقی در جامعه نیست، ولی جامعه ثروتمند میتواند برای از میان رفتن مفاسد اجتماعی
و انحرافات روحی و اخلاقی در جامعه نیست، ولی جامعه ثروتمند میتواند برای از میان
بردن بیعدالتیها و مفاسد اجتماعی سرمایهگذاری کند.ناتوانی در ایجاد اشتغال کافی
در سنجش با رشد نیروی کار از ویژگیهای اقتصاد ایران است که خود به کاهش امنیت
اجتماعی دامن میزند.ریشه و خمیر مایه هرگونه امنیت، شکوفایی اقتصاد و افزایش
دامنه اشتغال و عدالت است که تنها در پرتو امنیت اقتصادی و تشویق و توسعه
سرمایهگذاری به دست میآید.در این نوشتار، اثر اشتغال و عدالت اجتماعی و تولید
کامل بر مؤلفههای«ارزشی-فرهنگی-سیاسی-اجتماعی» بررسی شده و این نتیجه به دست آمده
است که اگر در جامعهای این موارد کاهش یابد، مفاسد اجتماعی، نرخ بیکاری،
نظمگریزی، ناآرامیهای اجتماعی، اعتیاد و...گسترش خواهد یافت.
خلاصه ماشینی:
"عناصر بنیادین جامعه ایران به علت ناموزونی درونی خود از یک سو و ترکیب ناهمگون و غیر سیستمی از سوی دیگر، موجب شکلگیری گونهای نظام اجتماعی شده است که زمینهساز بیعدالتی، تنش، ناامنی، بیکاری، رشد سرسامآور جمعیت بیامکانات لازم، مهاجرتهای داخلی و خارجی، کمبود مسکن، گسترش اعتیاد، قاچاق کالا، اختلاس، بیاعتمادی، بیتوجهی به نظارت و مقررات اجتماعی، افزایش نابرابریهای اقتصادی، آلودگی محیط زیست، فقر فرهنگی، بزهکاریهای کودکان و نوجوانان، کندی و رخوت نظام اداری، وجود اندیشههای متعارض فرهنگی و اجتماعی، قانونگریزی و قانونشکنی و روگردانی از تولید است.
در واقع، عناصر بنیادین جامعه ایران به علت ناموزونی درونی خود از یکسو و ترکیب ناهمگون وغ یر سیستمی از سوی دیگر، موجب شکلگیری گونهای نظام اجتماعی شده است که زمینهساز بیعدالتی، تنش، ناامنی، بیکاری، رشد سرسامآور جمعیت بیامکانات لازم، مهاجرتهای داخلی و خارجی، کمبود مسکن، گسترش اعتیاد، قاچاق کالا، اختلاس، بیاعتمادی، بیتوجهی به نظارت و مقررات اجتماعی، افزایش نابرابریهای اقتصادی، آلودگی محیط زیست، فقر فرهنگی، بزهکاریهای کودکان و نوجوانان، کندی و رخوت نظام اداری، وجود اندیشههای متعارض فرهنگی و اجتماعی، قانونگریزی و قانونشکنی و روگردانی از تولید است."