چکیده:
امروزه بایددلنگران طبیعت و زیستگاه انسان بود؛ هرچند فناوریهای فریبنده، زشتی خفقانآوری را که فرهنگ تجدد جایگزین هماهنگی، زیبایی و آرامش طبیعت بکر کرده، زیبا جلوه نماید؛ این نوشتارتلاش میکنداین موضوع را با نگرشی تطبیقی بین چشمانداز قرآنی و دیدگاه برخی عالمان علوم جدید بررسی میکند فناوری افسارگسیخته، فزونی جمعیت، فراوانی فراوردههای مصرفی، و نظام سرمایهداری مهد انسان را دچار این بحران ساخته و چارة رهایی از آن در کنترل این وضع است. از چشمانداز قرآنی، این معضل، معلول جهانبینی جدید و تغییر نگرش انسان نسبت به خود و طبیعت است؛ نگرشی که ریشه در بنیانهای علم جدید و تفکر تجددگرایانه دارد و به فاصله گرفتن انسان از نگاه قدسی و معنوی به طبیعت، و چنگ انداختن تجاوزگرانه و خودخواهانه به آن انجامیده است
Today، man has to be concerned about the nature and man's environment، although deceptive technology tries to decorate the suffocating ugliness which the culture of modernization has brought to replace virgin nature's harmony، beauty، and quiescence. The present paper tries to study this issue by making a comparison between the Qur’anic perspective and the view adopted by some of the scholars of modern sciences. Unrestrained technology، population surplus، consuming goods surplus and capitalist system have brought to man this crisis، the solution of which requires controlling this situation. According to the Qur’anic perspective، this problem is an outcome of the new worldview and changes in man's attitude towards himself and towards nature; an attitude which is rooted in the foundations of modern science and modernistic thought، and which has led man to be separated from the heavenly and spiritual view on nature and the aggressive and selfish use of nature.
خلاصه ماشینی:
"خود واژة Nature (طبیعت) از ریشة لاتین Nat به معنای زاده شدن، تنها به این معنا نیست که نیای اشکالی است که از او زاده شده است بلکه بر نیروی حیاتبخش برای روح بشر نیز دلالت دارد؛ زیرا در بر او و در آغوش حضور معنویاش که بازتابی از خود روح الهی است، روح انسان جان تازهای میگیرد و انسان از نو زاده میشود.
حتی زمانی که قرآن میگوید طبیعت را مسخر انسان کرده است، مانند این آیه «آیا ندیدهای که خداوند آنچه را در زمین است به نفع شما رام گردانید» (حج: 65)، این امر به معنای چیرگی معمولی بر طبیعت نیست (چنانکه بسیاری از مسلمانان متجدد تشنة آن قدرت که علم جدید به انسان بخشیده، ادعا میکنند)، بلکه به معنای غلبه بر چیزهایی است که انسان مجاز است تنها به شرط آنکه مطابق قوانین الهی باشد، اعمال کند.
» (سباء: 17) علامه طباطبایی در تفسیر آیة «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت أیدی الناس» مینویسد: این آیه بهظاهر لفظش عام است، و مخصوص به یک زمان و یا به یک مکان و یا به یک واقعه نیست و در نتیجه مراد از بر و بحر همان معنای معروف است که شامل همة روی زمین میشود؛ و مراد از فساد در زمین، مصایب و بلاهایی عمومی است که یکی از منطقهها را فراگرفته و نابود میکند؛ مانند زلزله، نیامدن باران، قحطی، مرضهای مسری، جنگها، غارتها، و سلب امنیت و کوتاهسخن هر بلایی که نظام آراسته و صالح جاری در عالم را بر هم میزند؛ چه اینکه مستند به اختیار بعضی از مردم باشد و یا نباشد؛ چون همة آنها فسادی است که در دریا و خشکی عالم پدید میآید، و خوشی طیب عیش انسانها را از بین میبرد..."