چکیده:
این پژوهش با رویکرد تحلیلی به بررسی چیستی رسانه از حیث ابزار و یا بسته فرهنگی بودن و نیز بازنمایی و یا عدم بازنمایی و انعکاس واقعیات اجتماعی میپردازد. پذیرش هریک از این رویکردها، مبتنی بر طرز تلقی و نوع نگرش به هستی است. هرچند در دنیای ارتباطات پیچیده امروزی، ما به شدت در معرض رسانهها قرار گرفتهایم، اما اینگونه نیست که تابع محض آنها باشیم. رسانه ابزار صرف و یا بستر فرهنگی نیست، بلکه دارای ظرفیتها، اقتضائات، امکانات و محدودیتهایی است. از اینرو، میتوان با شناخت ماهیت رسانه، و نیز دین و آموزههای دینی و امکان ترویج آن در رسانه، از حداکثر ظرفیت رسانه برای انتشار پیام دین بهره گرفت.
خلاصه ماشینی:
"410 اکنون پرسش این است که نقش رسانهها در یک جامعه دینی چیست؟ بر اساس مبانی پذیرفتهشده دینی، به ویژه اینکه در اسلام انسان موجودی است دارای اراده و اختیار، رسانهها چه نقشی در زندگی انسانها دارند؟ آیا رسانهها ابزاری صرف در دست انساناند و او مختار است آنگونه که میداند و میتواند از این ابزارها بهره گیرد؟ آیا انسانها در برابر امواج سهمگین و توفنده رسانهها، منفعلاند؟ اصولا چیستی رسانه را چگونه میتوان تفسیر کرد؟ آیا رسانه یک بسته فرهنگی است، یا ابزاری بیش نیست؟ آیا رسانه توان بازتاباندن رویدادهای اجتماعی را دارد، یا آنچه از سوی رسانهها انعکاس مییابد، نمایشی از واقعیت و یا شبهواقعیت است؟ در این پژوهش، میکوشیم پاسخ این پرسشها را بیابیم.
445 حاصل این دو نظریه در باب بازنمایی، و یا انعکاس و نمایش واقعیت این است که آنچه رسانهها، منتشر یا پخش میکنند، تصویری دستکاریشده از عینیت خارجی و واقعیت برای مخاطب است؛ زیرا گاه رسانه برخی تصاویر، رویدادها، و واقعیات را بیشتر برجسته و بازنمایی میکند و برخی دیگر را به حاشیه میبرد.
462 واقعیت این است که رسانههای ارتباطجمعی، در غرب برای تبلیغ و ترویج ارزشهای دینی اختراع نشدهاند؛ زیرا نوع نگاه جوامع سکولار به نهادهای اجتماعی و از جمله رسانهها، ناشی از نوع جهانبینی مادی آنان، و نیز نحوه تعامل رسانهها با مخاطب و نیز نوع نگرش و باورهای غرب درباره خدا، جهان هستی و انسان است."