چکیده:
یکی از خاستگاههای مهم برای درک حقایق، منطق است. مقولات و ایدههای مندرج در منطق، علاوه بر کارکرد صوری، بر اساس نقش هرمنوتیکی میتوانند مبنا و چارچوبی را برای درک هرچه بهتر حقایق فراهم آورند. در این نوشتار تلاش بر این است تا با تکیه بر دو ایده منطق کلاسیک، یعنی کلی و کل، به فهم تاریخ فلسفه نایل آییم. به بیان دیگر تاریخ فلسفه را بر اساس دو جریان کلیگرایی و کلگرایی کانون تأمل و تحقیق قرار میدهیم. مدعای این مقاله آن است که در عین پذیرش محدودیتهای خاص چنین پژوهشی، میتوان تا حد مقبولی، به فهم ویژگیهای تاریخ فلسفه براساس این دو جریان دست یافت. در این مقاله به تفاوتهای دو جریان کلیگرایی و کلگرایی در باب موضوعاتی چون ماهیت فلسفه، تاریخ فلسفه، علم، الهیات و شناخت اشاره شده است
خلاصه ماشینی:
"بازی معقولات ثانی منطقی در نقش صوری، در قالب «رابطه و مفهوم» صورت میگیرد؛ ولی در کارکرد هرمنوتیکی، آنها در قالب «ایده» خودنمایی میکنند بر این اساس در کارکرد هرمنوتیکی گویی معقولات ثانی منطقی، از سویی از ساحتی انتزاعی و تداعیهای انتزاعی برخوردارند و از سوی دیگر دارای ساحتی انضمامیاند که میتوان ردپای آن را در حقایقی عینی مانند تاریخ فلسفه جستوجو کرد و به نظاره نشست.
لذا جریان برهان بر آن طبیعت یا حمل محمولی بر آن طبیعت، چنان است که اگر هزار خورشید هم موجود باشند، آن حکم و برهان بر همه جاری است؛ و به همین دلیل است که وقتی گفته میشود «خورشید فلان حرکت را در فلک خارج مرکز دارد» و یا «ماه در فلک تدویر خود به سوی مغرب حرکت میکند» و یا «زمین در مرکز همه اینها قرار دارد»، همه این قضایا کلی و اولیاند؛ یعنی حکم در آنها بدون واسطه بر طبیعت کلی موضوع [کلی طبیعی] حمل شده است و به همین سبب هم میتوانند مقدمه قیاسات برهانی واقع شوند.
265 درباره سهروردی نیز باید گفت اندیشه اساسی وی درباره تاریخ فلسفه این است که درواقع حکمت واحد و کلی و جاودانهای وجود دارد که او خود از نو آن را زنده کرده و وحدت بخشیده است.
علم، مجموعه آگاهیهایی است که بهصورت عوارض ذاتی از موضوع پژوهش حاصل میشود؛ اما ماهیت علم و تاریخ آن در کلگرایی بر اساس ایدههای دیگری رخ نشان میدهد؛ بدینمعنا که علم از سویی براساس مفهوم «رشته علمی» فهم میشود و از سوی دیگر مؤلفههایی همچون «برنامههای پژوهشی علمی» یا «پارادایم» را در خود گنجانیده است که معرف ماهیت و نحوه سیر تاریخی آن هستند."