چکیده:
در این مقاله پس از تعریف شبکه اجتماعی و تفاوت آن با گروه های اجتماعی، به بررسی تحولات تاریخی آن در قالب سه دوره یا سه نسل پرداخته شده است. در نسل اول که مربوط به قبل از ابداع و رواج تمبر پست و اختراع تلگراف و تلفن است، شبکه های اجتماعی در سراسر جهان ویژگی هایی کم و بیش مشترک داشته و مرکب از تعداد بسیاری شبکه های کوچک کم دامنه بوده است. با فرا رسیدن عصر ابزارهای یاد شده، شبکه های کوچک به یکدیگر پیوسته و شبکه های بزرگتر پر دامنه را ایجاد کردند. در جوامع پیشرفته این ابزارها به سرعت همه گیر شد و در واقع نسل دوم شبکه های اجتماعی شکل گرفت. اما در غیر پیشرفته ها از جمله ایران، مصرف این ابزارها تا مدت ها از سوی فقط اقلیت کوچکی از جامعه که پایتخت نشین، باسواد و مرفه بودند، انجام می شد و عملا خصلتی «نوبرانه» داشت. این مقاله نشان می دهد که حتی تا یک قرن پس از مصرف نوبرانه ابزارها، هنوز ابزارهای ارتباطی نسل دوم، آن یکپارچگی شبکه اجتماعی جوامع پیشرفته را نداشتند. در نتیجه ساختار و کارکرد شبکه اجتماعی نسل دوم، در غیر پیشرفته ها با پیشرفته ها متفاوت شد. مقاله در ادامه نشان می دهد که پس از شکل گیری اینترنت و اختراع تلفن همراه و تولد نسل سوم شبکه ها در کشورهای پیشرفته، همان وضعیت پیشین، این بار با ابعادی جدید دوباره روی داد. اینترنت اگر چه «شبکه اجتماعی مجازی» را به وجود آورد اما باز هم در حوزه پایتخت و شهرهای بزرگ رشد کرد، آن هم نه قابل استفاده از سوی همه باسوادان، بلکه صرفا قابل مصرف از سوی اقلیتی از پرسوادان. در عوض در حالی که هنوز ده هزار روستا حتی صندوق پست و تلفن ثابت ندارند، تلفن همراه رشدی فزاینده نمود. مقاله به این جمع بندی می رسد که شبکه اجتماعی معاصر ایران عملا از سه «پاره شبکه» حاوی اقلیت شبکه اجتماعی نسل اول، اکثریت شبکه اجتماعی نسل دوم و اقلیت شبکه اجتماعی نسل سوم تشکیل یافته است. با این تفاوت که پاره شبکه نسل سوم در ایران، از یکسو همه امکانات نسل سوم کشورهای پیشرفته را در اختیار ندارد و از سوی دیگر اتصالش به شبکه مجازی جهانی سهل تر از اتصال به دو پاره شبکه نسل دوم و سوم بومی شده است. نمونه بارز آن، اتفاقاتی بود که منتج به آن شد که برای اولین بار در تاریخ، پاره شبکه نسل سوم ایران، توانست با ارسال عکس ها و فیلم های کوتاه از تظاهرات و درگیری های خیابانی، خود را به شبکه اجتماعی مجازی جهانی متصل کند. مقاله در انتها نتیجه گرفته که زیستگاه مشترک این سه نسل در ایران، به مفهوم شبکه اجتماعی یکپارچه نیست و پیشنهاد نموده که تحولات تعامل سخت افزاری و نرم افزاری این سه پاره شبکه در میان خود و بین خود از موضوعات مورد توجه محققان ارتباطات در ایران قرار گیرد
خلاصه ماشینی:
"3)توزیع این امکانات نامتوازن بود در ادامه تفاوتهای مورد ادعا،درباره ایراندنبال میشود: در ایران اگرچه اولین سری تمبر پست در 1868،یعنی در بیست و هشتمین سالرواج آن در غرب منتشر شد اما فقط چهار سال طول کشید تا آماده مصرف عموم وسالهای متمادی طول کشید که در یک جامعۀ بشدت بیسواد رایج و همهگیر شود.
)232:3002,namedruuH( تأخیر ورود ایران به فضای شبکه اجتماعی نسل دوم،همراه با توسعه بسیار کند ونامتوازن همراه با شکاف عمیق میان پایتخت و دیگر شهرها از یکسو و شهرها وروستاها از سوی دیگر،سبب شد تا در مطبوعات سال 1352 شمسی ایران(1946)،چنین مطلبی دیده شود که در یکی از روستاهای نهاوند،یکی از رهبران عقاید روستایی&%05707TJOG057G% هنوز نمیدانسته که چهار سال پیش رضا شاه از سلطنت خلع شده و تصور میکرده کههنوز وی پادشاه کشور است(خواندنیها،1325/4/1:22).
او برای این شبکه،سه مشخصه برمیشمارد:1-چندرسانهای{o2o}است،یعنی ارتباط گران شبکه از همه امکانات سمعی،بصری،متن،عکس،بلاگینگ{o3o}[امکاناتی همچون فیسبوک که افراد،به صورت شناختهشده به مبادله گونههای متفاوت پیام میپردازند]و نرمافزار برخوردارند[امکاناتی که دراینترنتهای پرسرعت فراهم شده که بازیگران آن اعضای شبکه و دوستانی باشند که بایکدیگر فعالیتهای ارتباطی پرتعامل انجام دهند]،2-حجیم{o2o}و پرعضو است آنچنانکهشبکه اجتماعی مجای فیسبوک{o5o}که در سال 2004 بنیان نهاده شد،در سال 2008،تعداد کاربرانش به هشتاد میلیون رسید.
به نظر میرسد تحولات ناشی از تولید فنآوریهای جدید ارتباطات راه دور کهبه ترتیب میتوان تمبر پست،تلگراف،تلفن،اینترنت و تلفن همراه را فهرست کرد،توانسته در ساختار و کارکرد شبکه اجتماعی تأثیر بگذارد،به گونهای که به باور اینمقاله،میتوان آنها را در کشورهای پیشرفته،در قالب سه عصر یا سه نسل دنبال کرد."