چکیده:
دراین تحقیق به دنبال یافتن پاسخ این سؤال هستیم که سبک زندگی حاشیه ای و نوع رفتارها، ارزشها و باورهای حاشیه نشینان فقیر در شهرتبریز تا چه اندازه با سطح و شدت فقر آنان همبسته است؟ پس زیر بنای اصلی این تحقیق انتخاب و مسئولیت شخصی در ارتباط با فقر می باشد که با شاخص های متغیر اصلی عاملیت انسانی سنجش می شود. روش تحقیق توصیفی و تحلیل همبستگی از نوع پس رویدادی به روش میدانی پیمایش می باشد. تکنیک جمع آوری داده ها، مصاحبه ساختاری با استفاده از پرسشنامه است.جامعه آماری شامل کلیه ساکنان مناطق حاشیه نشین شهر تبریز می باشد. برای برآورد حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 390 نفر از سرپرستان خانوار مهاجرین حاشیه نشین را انتخاب کرده ایم. روش نمونه گیری احتمالی چند مرحله ای است و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده اند و از آزمونهای سطح ترتیبی برای جداول متقاطع توافقی همبستگی در سطح رتبه ای، مانند کندال بی و آزمون همبستگی جزیی پیرسون، تحلیل چند متغیره رگرسیونی و تحلیل مسیر استفاده شده است.ارتباط متغیرهای میل به پیشرفت و میل به کنترل محیط با شدت فقر بصورت معکوس تایید شد و نمایان شد که متغیرهای نگرش به فقر، وابستگی عاطفی، استبداد پذیری، سازگاری و تقدیرگرایی همبستگی مستقیم با شدت فقر اقتصادی دارند. نتایج تحلیل چند متغیره رگرسیونی نیز نشان داد که متغیرهای وارد شده عاملیت انسانی، توانسته اند 2/14 درصد از تغییرات متغیر وابسته فقراقتصادی، را تبیین کنند و بیش از 85 درصد از تغییرات فقر اقتصادی از محدوده متغیرهای عاملیتی خارج بوده است. مهم ترین پیش بینی کننده فقر اقتصادی متغیر میل به پیشرفت بوده است و متغیرهای نگرش به فقر، استبداد پذیری،نگرش به فقر، وابستگی عاطفی و سازگاری با محیط و ... در رده های بعدی قرار دارند.