چکیده:
از منظر علامه طباطبائی، آیات قرآن دارای وجوه معنایی است که در دو جهت معناشناسانه و آسیبشناسانه توسعه مییابند. در بعد معناشناسانه وجوه و بطون معنایی، امری نسبی و در گرو متغیرهای مرتبط با متن و فرد مفسر است. اما بعد آسیبشناسانه ناظر به مسئلة تفسیر به رأی و شامل وجوه معنایی گوناگونی است که مبتنی بر ضوابط و مبانی صحیح فهم و مستند به دلایل نقلی یا عقلی نیست. از نظر علامه، تفسیر به رأی و ارائة وجوه ناصواب معنایی از آیات، محصول بهکار نبستن مبانی و قواعد صحیح تفسیری و دوری از آموزههای قرآن و عترت است. در اندیشة علامه، وجوهپذیری قرآن به معنای کثرت قرائتها و برداشتها از متن ـ آنگونه که برخی از اندیشوران غربی میانگارند ـ نیست؛ بلکه ناظر به دو بعد معناشناسانه و آسیبشناسانه است که پذیرش اولی و نفی دومی بر اساس سیری روشمند و با توجه به اصول و قرائن لفظی، نقلی و عقلی صورت میپذیرد.
خلاصه ماشینی:
"ابعاد وجوهپذیری از منظر علامه طباطبائی( این مبنا به علامه طباطبائی(، در مقام اثبات، نیازمند تفصیل و تبیین بیشتر و حاوی نکات مهمتری است که ذیل دو بعد معناشناسانه و آسیبشناسانه بدان میپردازیم: بعد معناشناسانه تفسیر روشمند و ضابطهمحور از سویی و ظرفیتهای روحی و علمی مفسر از سوی دیگر میتواند زمینه را برای کشف وجوه و لایههای معنایی عمیقتر قرآن کریم هموار سازد.
او با اشاره به دو دسته از روایات یعنی روایاتی که میگوید فهمیدن معارف قرآن و رسیدن به آن از خود قرآن، امری است ممکن و معارف قرآنی از عقول بشر پوشیده نیست، و روایاتی که خلاف این را میرساند، مانند روایت امام صادق( مبنی بر اینکه قرآن بطنی دارد، و بطن قرآن ظاهری و هیچ چیزی به قدر قرآن از عقول دور نیست، وجه جمع این دو دسته از روایات را در تفسیر روشمند در پرتو بهرهگیری از آیات قرآن و ممارست و انس با احادیث اهلبیت( میداند و مینویسد: پس آنچه در باب تفسیر سفارش شده این است که مردم قرآن را از طریقة خودش تفسیر کنند، و تفسیری که از آن نهی شده، تفسیر از غیر طریق است، و طریقة صحیح تفسیر این است که برای روشن شدن معنای یک آیه، از آیات دیگر استمداد شود، و این کار را تنها کسی میتواند بکند که بر اثر ممارست در روایات وارد شده از رسول خدا( و از ائمة اهلبیت(، ذوقی به دست آورد."