چکیده:
شناخت و تبیین آثار سیاستهای توسعه اقتصادی به ویژه توسعه تجاری، بر متغیرهای
کلان اقتصادی از دیرباز مطرح بوده است.چگونگی تأثیر بخشی این سیاستها مانند
جایگزینی واردات، توسعه صادرات و جایگزینی صادرات بر سطح و رشد تولید ناخالص داخلی،
صحنه مباحثات علمی اقتصاددانان است.آدان اسمیت به عنوان پایهگذاری و پدرعلم اقتصاد، از تجارت به عنوان موتور محرکه
اقتصاد نام برده و اخلاف او، بحثهای نظری فراوانی در زمینه اتخاذ ساستهای مختلف و
انتخاب نگرشی برونگرا و یا متکی بر توان داخلی داشتهاند که هنوز نیز اجماعی قابل
قبول در آنها پدیدار نگشته است.ولی در مجموع، میتوان ادعا نمود که در اتخاذ یک
رویه خاص نمیتوان بهطور مطلق و در فضایی انتزاعی تصمیم گرفت، بلکه استراتژی مطلوب
را میتوان در ترکیبی از نگرشهای پیشگفته و در مقاطع زمانی مختلف و برای بخشهای
گوناگون اقتصاد جستجو نمود.به نحوی که همگام بال تحول ساختار اقتصادی، این ترکیب
نیز تغییر متناسبی داشته باشد.بهنظر میرسد در اقتصاد ایران، فقدان استراتژی معین
از مهمترین موانع رشد خود اتکاء و بلند مدت بوده است.در این راستا، این مقاله سعی
دارد پاسخ دهد که به منظور دستیابی به رشد اقتصادی سریعتر، آیا میتوان بر رشد
صادرات تکیه نمود یا خیر؟و آیا در مقایسه با پیشبینیهایی که صرفا متکی بر رشد
PDG و به طریقه گذشتهنگر صورت میگردد، اعمال ارقام رشد دورههای قبل در صادرات،
موجب بهبود پیش بینی رشد آتی این متغیر میشود؟فرضیه این تحقیق عبارت از آن است که
رشد
شناخت و تبیین آثار سیاستهای توسعه اقتصادی به ویژه توسعه تجاری، بر متغیرهای
کلان اقتصادی از دیرباز مطرح بوده است.چگونگی تأثیر بخشی این سیاستها مانند
جایگزینی واردات، توسعه صادرات و جایگزینی صادرات بر سطح و رشد تولید ناخالص داخلی،
صحنه مباحثات علمی اقتصاددانان است.آدان اسمیت به عنوان پایهگذاری و پدرعلم اقتصاد، از تجارت به عنوان موتور محرکه
اقتصاد نام برده و اخلاف او، بحثهای نظری فراوانی در زمینه اتخاذ ساستهای مختلف و
انتخاب نگرشی برونگرا و یا متکی بر توان داخلی داشتهاند که هنوز نیز اجماعی قابل
قبول در آنها پدیدار نگشته است.ولی در مجموع، میتوان ادعا نمود که در اتخاذ یک
رویه خاص نمیتوان بهطور مطلق و در فضایی انتزاعی تصمیم گرفت، بلکه استراتژی مطلوب
را میتوان در ترکیبی از نگرشهای پیشگفته و در مقاطع زمانی مختلف و برای بخشهای
گوناگون اقتصاد جستجو نمود.به نحوی که همگام بال تحول ساختار اقتصادی، این ترکیب
نیز تغییر متناسبی داشته باشد.بهنظر میرسد در اقتصاد ایران، فقدان استراتژی معین
از مهمترین موانع رشد خود اتکاء و بلند مدت بوده است.در این راستا، این مقاله سعی
دارد پاسخ دهد که به منظور دستیابی به رشد اقتصادی سریعتر، آیا میتوان بر رشد
صادرات تکیه نمود یا خیر؟و آیا در مقایسه با پیشبینیهایی که صرفا متکی بر رشد
PDG و به طریقه گذشتهنگر صورت میگردد، اعمال ارقام رشد دورههای قبل در صادرات،
موجب بهبود پیش بینی رشد آتی این متغیر میشود؟فرضیه این تحقیق عبارت از آن است که
رشد
صادرات، رشد تولید ناخالص ملی و توسعه خود اتکای اقتصادی را به
دنبال میآورد.با استفاده از الگویی که تولید ناخالص داخلی را تابعی از وقفههای
خود، صادرات و وقفههای آن و نیز واردات و وقفههایش ترسیم میکند و با استفاده از
دادههای.1338-1374 به قیمت ثابت سال 1361، این مقاله آزمون علی گرنجر را با آزمون
همگرایی یکسان ادغام و نتایجی را برای اقتصاد ایران ارایه میکند.نتایج آزمونها مؤید رابطه دوطرفه بین این دو متغیر و قویتر بودن اثر رشد
صادرات بر رشد تولید ناخالص داخلی است.بنابراین، اتخاذ سیاست توسعه صادرات، قویا
پیشنهاد میشود.
خلاصه ماشینی:
"این مطالعه، به بررسی این موضوع میپردازد که رابطه رشد اقتصادی و رشد صادرات در اقتصاد ایران چگونه است، جهت علی این دو، از رشد صادرات به رشد PNG است، یا معکوس آن است و یا آن که اساسا این رابطه، دو جانبه است؟بر مبنای اصول نظری و شواهد تجربی، سعی بر این بوده تا اثربخشی سیاستهای تجاری کشور بر تولید ناخالص ملی در ایران و براساس دادههای سری زمانی مقطع 1338 تا 74 تبیین علی شود و توصیههای سیاستی برای دستاندرکاران به دست آید.
پرسش اساسی این پژوهش عبارت از این بود که آیا دانش و آگاهی ما از رشد صادرات در گذشته موجب بهبود پیشبینی رشد آتی PNG ؛در مقایسه با پیشبینیهای صرفا متکی بر رشد تولید ناخالص ملی گذشتهنگر، میشود یا خیر؟ هدف مقاله را آزمون رابطه میان این دو متغیر اقتصادی، در چارچوب رابطه علیت گرنجر 14 و برای سری زمانی آمار 1870 تا 1985 کانادا تشکیل میداد و در آن، به این نکته توجه شده بود که صادرات از طریق تأثیر مطلوب بر بهرهوری، تخصیص منابع، صرفههای حاصل از مقیاس، افزایش ظرفیت مورد استفاده، و در نهایت تغییر فنآوری، رشد اقتصادی را تسریع و تسهیل میکند.
معادله نهایی به صورت زیر تنظیم شد: تخمین غیرمفیبد و مقید(با فرض بودن ?، آماره آمون F زیر را حاصل کرد: 44/40-(1-1-2-1-35)/7913/426/1/(7913/426-202/1002)- F 5% 17/4- F 30/1 (به تصویر صفحه مراجعه شود) بر این اساس و با توجه به مقدار بحرانی توزیع F، 0H وراد میشود و میتوان نتیجه گرفت که رشد صادرات، رشد تولید ناخالص داخلی را به دنبال میآورد."