چکیده:
تا زمانیکه ریسک سیاسی یک عامل مهم درمحدود کردن جریانهای سرمایه باشد، میتوان
انتظار داشت که انتقال سرمایه به سرعت، قیمت بینالمللی عوامل را برابر سازد.در
جهانی که عدم تحرک نیروی کار خیلی زیاد است، مطمئنا تمرکز سیاستها روی انباشت
سرمایه انسانی دارای اثر بالقوه زیادی خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"اگر این مدل در هر حالتی دقیق باشد و اگر بازارهای سرمایه جهان، آزاد و کامل باشند، بدیهی است که در صورت وجود چنین اختلاف بازده فاحشی، کالاهای سرمایهای به سرعت از ایالات متحده و سایر کشورهای ثروتمند به هند و سایر کشورهای فقیر جریان خواهد یافت.
اگر به نظر میرسد جایگزین کردن نیروی کار مؤثر به جای نیروی کار، اختلاف تخمین زده شده در تولید نهایی سرمایه را بهطور کامل حذف کرده است، در این صورت سؤالی که ابتدای مقاله با آن شروع میشود، جواب داده میشود.
2. منافع خارجی سرمایه انسانی به وضوح میتوان معمای جریانات سرمایه ناکافی را در هر زمان، با این فرض که تولید نهایی سرمایه در دو کشور مساوی است و با استفاده از معادله(2)و تخمین اختلاف درآمد، برای برآورد سطوح نسبی پارامتر عرض از مبدأ A (که اغلب سطح تکنولوژی نامیده میشود)در دو کشور تحت مقایسه، دوباره حل نمود.
اگر کنترل انحصاری بر سرمایههای وارداتی، منبع مهم اختلاف بازده مستعمراتی باشد، ممکن است ناشی از این امر باشد که فقط بخش کوچکی از نیروی کار کشور مستعمره، مهارت کافی برای کار کردن با سرمایه وارداتی که کالایی صنعتی است، داشتهاند.
شواهد غیر سیستماتیک زیادی از مالیاتهای خصوصی سنگین بر جریانات سرمایه در اندونزی، فیلیپین، ایران قبل از انقلاب و سایر اقتصادهای فقیر وجود دارد که در غیر این صورت برای سرمایهگذاران خارجی جالب میبود، محدودیتهایی که توسط کشور قرضگیرنده بر جریانهای سرمایه تحمیل میشود اغلب تحت عنوان نااطمینانی به بیگانگان یا مخالفت با حرکت توسعهای خیلی سریع تعیین میشود، اما فکر میکنم چنین توضیحاتی، شکاکی اسمیتی را نشان میدهد."