چکیده:
برای افزایش بهرهوری در سازمان نیاز به تأمین شرایط متعددی هستیم که مهمترین آن عامل انسانی است.نیروی انسانی انگیخته شده برای انجام وظایف خود مهمترین عامل بهرهوری است و انگیزش کارکنان نیز با افزایش سطح روحیه و رضایت شغلی کارکنان فراهم میآید.اما برای افزایش روحیه و رضایت شغلی کارکنان لازم است به ارضای نیازهای آنان در محیط کار توجه کنیم و تنها سازمانهایی میتوانند موجبات ارضای نیازهای مراتب بالای کارکنان خود را فراهم سازند که فضای روانی مناسب را در درون سازمان به وجود آورده باشند.در مقاله حاضر ابتدا کلیدهای اصلی اداره و رهبری انگیزش کارکنان مورد بحث قرار گرفته است
خلاصه ماشینی:
"باتوجه به توضیحات فوق،در زیر سئولاتی آورده شده است که مدیران میتوانند با استفاده از آن،به ارزیابی میزان قدرت و ضعف انگیزش پیشرفت کارمندان تحتنظارت خود بپردازند: 1-آیا هنگامی که یک کار را شروع میکند تا اتمام آن کار به کوششهای خود ادامه میدهد؟ 2-آیا میکوشد تا از نتایج عملکرد خودآگاهی پیدا کند؟ 3-آیا در مواجهه با مشکلات و موقعیتهایی که نیاز به سعی و کوشش دارد و لازم است به مقابله با سختیها بپردازد،پاسخ مناسب میدهد؟ 4-آیا در مواردی که ناگزیر است کار خاصی را در مدت زمان معینی انجام دهد،یا انجام آن کار نوعی مبارزه تلقی میشود،بر سعی و کوشش خود میافزاید و بهتر کار میکند؟ 5-آیا نسبت به قبول مسئولیت اشتیاق نشان میدهد و هنگامی که به او مسئولیتی داده شود،کارآیی او در سطح بالایی ثابت باقی میماند؟ نیاز به قدرت در حالی که انگیزش پیشرفت متوجه کار و شغل است و در"نیاز به پیوستگی1 "و "نیاز به قدرت2 "زوابط با افراد دیگر اهمیت دارد،کسانی که نیاز به قدرت در آنان زیاد است هنگامی احساس رضایت میکنند که بر فعالیت دیگران کنترل داشته باشند و بر آنان اثر بگذارند."