چکیده:
در تناور شدن درخت علم مدیریت مردان و زنان بسیاری سهیم بودهاند، اما نام خانم ماری پارکر فالت در ردیف نامآورانی که با طرح به موقع خود اشتهاری درخشنده یافتهاند جایگاه شایسستهی خود را کسب نکرده است.در میان مباحثی که او مطرح میسازد مفاهیمی چون قانون موقعیت یا اقتضای شرایط،قدرت و اقتدار رهبری،شیوههای حل اختلاف و مشارکت در تصمیمگیری به چشم میخورند.میدانیم که این مفاهیم امروز نهتنها جای خود را در ادبیات مدیریت خالی نکردهاند، بلکه به صورتی گستردهتر مطرح شدهاند.با نگاهی به محتوای ماندگار نوشتههای فالت در شرایط عمومی بیمهری نسبی به رشتههای او قابل قبول نمینماید. مباحث فالت در دهههای اول قرن بیستم یعنی هنگامی که دیدگاههای امثال تیلور و گیلبرت برای کارآیی تصویری بیروح و ماشینگونه از سازمانها ترسیم میکردند با قایل شدن روح و اراده برای سازمانها از آنها سیمایی دیگر ارائه دادند.در واقع مباحث او نهتنها در آن هنگام قابل توجه بودند بلکه حتی مدتها پس از آن هم ارزش توجهی شایسته دارند.اما اکنون که مفاهیمی چون کنترل،مدیریت مشارکتی،و نظایر آنها با جلوههایی نو مطرح شدهاند،مرور دربارهی دیدگاههای فالت که به حق میتوانند اساس مفاهیم اخیر تلقی شوند کاملا قابل توجیه است. این مقاله نکات اصلی مباحث فالت را به نقل از کتاب"مدیریت پویا"1 ویراستهی متکاف و اورویک شرح و با یک نتیجهگیری کلی به آنها پایان میدهد.
خلاصه ماشینی:
"زمینههای اصلی مورد توجه فالت در مقالاتی با عناوین زیر عرضه شدهاند: مخالفت یا ناسازگاری سازنده صدور دستورات قدرت/اقتدار/اختیار روانشناسی کنترل رهبری نظری و عملی چگونگی حرفهای شدن مدیریت در ادامه هریک از این عنوانها مورد بحث قرار میگیرند.
ممکن است این روش به آسانی به آنچه او ارزیابی مجدد مینامد منجر شود: 1-شکستن تقاضاهای کلی به عناصر جزئی تشکیلدهندهی آن انتظارات کلی؛ 2-بررسی مفهوم نمادها(سمبولها)؛ 3-آمادگی برای پاسخگویی به طرف دیگر؛ اگر این کار به وسیله هردو طرف انجام شود،ممکن است اختلاف نظر را به وحدتنظر تبدیل کند و هردو طرف روش واحدی را که نیازهای واقعیشان را برآورده میسازد دنبال کنند.
ماری فالت ابتدا دلایل احتمالی موجود در پس نیاز به قدرت یا انگیزههای قدرتطلبی را مورد سؤال قرار میدهد و سپس خود یازده دلیل برای این موضوع عرضه میدارد.
"اگر آنچه را که حتما اشتباه خانم فالت بده است نادیده بگیریم(چون او متوجه نبود که اکثر حرفهایها در اصل در استخدام نبوده و خودپیشهاند)آنوقت باید بپذیریم که چنانچه مدیران مجبور به دنبال کردن استاندهای خاصی نباشند،عمدتا نسبت به شرکت خود و نه صرفا به حرفهی خویش وفادار خواهند بود.
شاید از آنجا که تجربیات فالت عمدتا محدود میشود به امریکا یعنی جایی که دانشکدههای بازرگانی بسیار معتبری چون دانشکده بازرگانی دانشگاه هاروارد و نظایر آن در دهههای بیستم و سیام قرن حاضر در آغاز شکوفایی خود بودن،میشود او در مورد نیاز به دانش علمی که مبنای حرفه مدیریت قرار میگیرد سخنی به میان نمیآورد."