چکیده:
آیت الله بهشتی از جمله رهبران تاثیرگذار درجریان انقلاب اسلامی و تاسیس نظام جمهوری اسلامی درایران است .دراین مقاله کوشش شده است ؛دیدگاه این فقیه شهیددرباره "رهبری و حکومت " مورد ارزیابی قرارگیرد.این ارزیابی با توجه به نظریه "امت و امامت " و نیز دیدگاه هاو نظرات وی در باره برخی اصول عمده قانون اساسی مصوب ١٣٥٨ جمهوری اسلامی ایران انجام شده است .تلاش شد، تفسیرشهید بهشتی از برخی مفاهیم عمده شیعه نظیر امامت ، اجتهادو حکومت به اجمال مطرح شودو آنگاه نسبت رهبری یاولایت فقیه با حاکمیت ملی، قانون اساسی، حزب ، آزادی و انتخاب انسان و... تحت بررسی قرارگیرد.
Ayatollah Beheshti (1928-1981) is one of influential leaders during the Islamic Revolution (1979) and the establishment of the Islamic Republic in Iran. This article focused on his view about "leadership and governance". We try to assess his theory of "nation and leadership". Also، his views on some major principles of the Islamic Republic of Iran’s constitution، adopted in 1358 are reviewed. Dr. Beheshti has special Interpretation on the certain concepts such as Shiite Imamate، ijtihad and government. In this paper، the relationship with this interpretation with of his views about the supreme leadership، sovereignty، constitution، freedom، parties، etc. have been investigated.
خلاصه ماشینی:
او ضرورت اصل پنج و نهاد ولایـت فقیـه را بر مبنای چنین تحلیلی از ماهیت جوامع ایدئولوژیک یا مکتبی توضیح می دهد و می افزاید: «آنچه ما اینجا در رابطه با اسلام از اول تا حالا آوردیم و بعـد هـم هرجـا لازم باشـد مـی آوریم ، همان چیزی است که هر جامعه مکتبی در دنیا ناچار است رعایـت کنـد، چـه ، قـانونش باید برپایه و در چهارچوب مکتب باشد و نمی تواند آن را بر آراء عمومی بدون هیچ قید و بند واگذارکند...
بهشتی در دفاع از همین متن و توضیح نسبت اصل ٥٦ با اصل ٥ قانون اساسـی چنین استدلال کرده است : «این مسأله که آیا این اصل منافاتی با اصل پنجم دارد یا نه ، عنایت بفرمایید اگر اصل پـنجم به همان صورتی که آقایان تصویب فرمودند، با تمام جزئیاتش به همان صورت مطرح اسـت و بین آن و این هیچ گونه منافاتی نیست چون در آنجا خودتان مقید کردید وگفتید مقام ولایت و امامت امت از آن فقیه واجد الشرایط است ودر اینجا گفته است کـه از طـرف اکثریـت مـردم پذیرفته شده باشد وبه رهبری شناخته شده باشد، یعنی از آنجا هم حق مـردم را در انتخـاب و تعیین این رهبر صحه گذاشته ، نتیجه این می شود که حتی اصل پنجم فارغ از نقش مردم نیست وقتی که اصل پنجم را به آن صورت قبول کردید که چه فرد باشد چه شورا باشد، اینها بـه هـر حال با انتخاب مردم وبا پذیرش مردم سروکار دارد تا او دنبالش نباشد تمامیت ندارد وشأنیت هم ندارد وحتی آن را تا این حد گفتیم .