چکیده:
مدیران از جهت نحوه انتخاب و انتصاب آنان توسط مدیران رده بالا به 4 دسته تقسیم میشوند: 1-درونسازمانی 2-برونسازمانی 3-مافوق سازمانی 4-مادون سازمانی در این نوشتار ضمن بیان تعریف هریک از اصطلاحات فوق نحوه عملکرد و اثربخشی کار مدیران درون سازمانی با مدیران برون سازمانی مورد مقایسه قرار گرفته است و ضمن تبیین معایب و محاسن هریک از آنها،مشکلات ناشی از سوء انتخاب مدیران و عواقب و لوازم آن بیان شده است.
خلاصه ماشینی:
"سئوالاتی از قبیل:آیا کارکنان واقعا بر چارچوب کاری خود و شرح وظایف خویش آگاهی دارند؟آیا میتوان از صحت انجام وظیفه آنان مطمئن بود؟آیا اگر مدیر خود را،با مشکلی مواجه دیدند از او حمایت میکنند؟کارهای کلیدی در دست چگونه افرادی است؟آیا میتوان آنها را در جهت پیشبرد امور،تحت انقیاد درآورد؟جزئیات کارها از چه قرارند؟مشکلات و تنگناها کدامند؟و چگونه باید در رفع آنها کوشید؟کارشناسان مورد اطمینان در واحد تحت امرش چه کسانی هستند؟به هنگام درماندگی از چه کسانی میتوان کمک خواست و مهمتر از همه اینکه اهرمهای قدرت،در داخل واحد در دست چه کسانی است تا بتوان با حمایت آنها نقطه نظرات و دستورات را اعمال کرد و بالاخره کسانی که وجهه مدیر را میتوانند مخدوش جلوه دهند کدامند؟ بدیهی است که مدیر برون سازمانی برای یافتن پاسخ این پرسشها مجبور است وقت زیادی را صرف نماید و بیجواب ماندن هریک از سئوالات فوق موجبات تضعیف وی و کاهش قدرت و عدم اشراف کافی او را بر محیط کار فراهم میآورد.
فقدان مهارت تحلیلی یا نقص آن برای مدیر برون سازمانی مشکلات دیگری را به شرح زیر موجب میگردد: مشکل اول:مدیر عاریهای گاهی بدلیل عدم شناخت اهداف سازمان جدید ممکن است اهداف سازمان قبلی خود را به سازمان مذکور نیز تعمیم داده و به دنبال تحقق همان اهداف پیشین باشد و تفکیک دقیق و روشنی بین اهداف سازمان قبلی و سازمان فعلی قائل نشود."