چکیده:
مهمترین هدف هر سازمان،دستیابی به بالاترین سطح بهرهوری ممکن یا بهرهوری بهینه است.عوامل مؤثر بر بهرهوری،عبارت از:سرمایه،ابزار و وسائل،روشهای انجام دادن کار،ساختمان و نیروی انسانی است.در بین این عوامل،منابع انسانی مهمترین نقش را در افزایش یا کاهش بهرهوری سازمان ایفا میکند.و سهم مدیران نیز،بیش از عوامل انسانی دیگر است.مدیران براساس باورها و دیدگاههای خود عمل میکنند. بنابراین،اگر بخواهیم رفتار مدیران را در زمینهی خاصی پیشبینی یا نظریه و مدلی را از نظر مرتبط بودن آن با تجارب مدیران ارزیابی کنیم،لازم است نگرش مدیران را در آن زمینهی خاص،بشناسیم.پژوهش حاضر،به"بررسی نگرش مدیران سازمانهای مشمول قانون تأمین اجتماعی در زمینهء عوامل و موانع بهرهوری در سازمانها"میپردازد.این پژوهش در تابستان سال 1378 انجام گرفته است،محدودهی تحقیق،سازمانهای واقع در شهر تهران بوده و مدیران در سه سطح پایه،میانی و عالی،مورد بررسی قرار گرفتهاند.در این بررسی،یک سؤال اصلی و چندین سؤال فرعی مطرح شده است. سؤال اصلی پژوهش حاضر عبارت است از:آیا نگرش مدیران مورد مطالعه در زمینهی عوامل و موانع بهرهوری سازمانها در جهت تأیید عوامل و موانع معرفی شده در نظریهی چند عاملی بهرهوری و مدل مرتبط با آن،یعنی مناباماس میباشد یا خیر؟ضمنا در رابطه با این پژوهش 31 سؤال فرعی دیگر نیز مطرح شده است که برای رعایت اختصار،در این مقاله تنها چند سؤال فرعی ارائه میشود.«آیا مدیران مهمترین هدف هر سازمان را دستیابی به بهرهوری بهینه میدانند؟»آیا مدیران مهمترین عامل درون سازمانی برای دستیابی به بهرهوری بهینه را مدیریت و رهبری اثر بخش می دانند؟«آیا مدیران نقش بهبود شبکههای ارتباطی در سازمان را در بهرهوری بهینه،مؤثر میدانند؟»،....این پژوهش نوعی پیمایش توصیفی-تحلیلی است و به منظور اجرای آن نیز 150 سازمان(از کل 3450 سازمان)بهعنوان جامعهی نمونه انتخاب شدهاند،که حدودا 2/4 در صد از کل جامعه را تشکیل میدهند.روش نمونه گیری به صورت نظاممند(سیستماتیک)تعیین شده است.نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که مدیران سازمانهای مورد مطالعه در سطوح مختلف،جملگی عوامل و موانع معرفی شده در ادبیات پژوهش،به ویژه عوامل و موانع معرفی شده در مدل نظاممند انتخاب و به کارگیری اثربخش منابع انسانی در سازمان(مناباس)را بهعنوان عوامل مؤثر بر بهرهوری و موانع آن،مورد تأیید قرار دادهاند.عوامل مورد تأکید در مناباس،عبارتند از؛1عامل محور،2 عوامل درونسازمانی اصلی و مؤثر بر بهرهوری،3عوامل مکمل و مؤثر بر بهرهوری و4عوامل برونسازمانی مؤثر بر بهره وری.لازم به یادآوری است که هزینهء این پژوهش به وسیلهء مؤسسهء کار و تأمین اجتماعی(وابسته به وزارت کار) پرداخته شدهاست.
خلاصه ماشینی:
"نتایج پژوهش حاضر در زمینهی سؤالهای فرعی،به تفکیک در زیر ارائه شده است: همهی مدیران مورد مطالعه،اعتقاد داشتند که1مهمترین هدف هر سازمان،دستیابی به بالاترین سطح ممکن بهرهوری یا"بهرهوری بهینه"است؛2تجزیه و تحلیل علمی مشاغل،در بهرهوری سازمانی،مؤثر است؛3آزمایش و انتخاب علمی کارکنان، سطح بهرهوری را افزایش میدهد؛4آموزش اثربخش کارکنان،موجب افزایش بهرهوری سازمان میشود؛5ارزیابی دقیق عملکرد شغلی کارکنان،موجب بالاتر رفتن سطح بهرهوری سازمانی میشود؛6رهبری و مدیریت اثربخش،موجب افزایش سطح بهرهوری سازمانی میشود؛7بهبود شبکههای ارتباطی اثربخش با افزایش سطح بهرهوری سازمان بستگی مثبت دارد؛8مقابلهی مؤثر با فشار روانی ناشی از محیط کار،در نهایت موجب افزایش بهرهوری سازمانی میشود؛9پرهیز از فرسودگی شغلی مستمر کارکنان،موجبات بالارفتن سطح بهرهوری سازمان را فراهم میآورد؛10کنترل دقیق سوانح و حوادث ناشی از کار،بهرهوری سازمانی را افزایش میدهد؛11با افزایش میزان انگیزۀ کارکنان،میتوان سطح بهرهوری سازمان را افزایش داد؛12آشنایی مدیران با مفاهیم و مباحث تفاوتهای فردی موجود بین کارکنان،در نهایت،منتهی به افزایش بهرهوری سازمانی میشود؛13با تغییر نگرشهای ناسودمند کارکنان،میتوان بر میزان بهرهوری سازمانی افزود؛14با تأمین بهداشت روانی محیط کار،میتوان میزان بهرهوری سازمانی را افزایش داد؛15به کارگیری خلاقیت و نوآوری کارکنان،موجب افزایش میزان بهرهوری سازمانی میشود؛ 16گسترش فساد اداری،از میزان بهرهوری سازمانی میکاهد؛17با بهبود فرهنگ و جو سازمانی،میتوان بهرهوری شغلی افراد را افزایش داد؛18گروهها یا سازمانهای غیررسمی میتوانند در جهت کاهش یا افزایش بهرهوری سازمانی،نقش داشته باشند؛ 19خواستها،انتظارات یا توقعات ارباب رجوع یا مشتریان سازمان،در کاهش یا افزایش بهرهوری سازمان مؤثر است؛20برخوردار بودن خانوادهی کارکنان از سلامت روانی و بالندگی در افزایش بهرهوری سازمانی مؤثر است؛21آداب و رسوم، سنتها و فرهنگ جامعه در افزایش یا کاهش بهرهوری سازمانهای فعال در آن جامعه، نقش دارند؛22ثبات سیاسی میتوانند در افزایش بهرهوری سازمانها مؤثر باشد؛23 حضور متخصصان رشتههای مختلف و موردنیاز سازمانها موجب افزایش بهرهوری سازمانهایی میشود که از این افراد،بهره میگیرند؛24سوابق تاریخی درخشان یک کشور میتواند در آرزوی مردم برای دستیابی به سطوح بهرهوری ملی و در نتیجه در افزایش بهره وری سازمانی،مؤثر باشد؛25موقعیت جغرافیایی یک سازمان در کشور و نیز موقعیت آن کشور در رابطه با کشورهای دیگر،میتواند در بهرهوری آن سازمان مؤثر باشد؛26دخالت احزاب میتواند در افزایش یا کاهش بهره وری سازمانها،مؤثر واقع شود؛27ثبات اقتصادی کشور در افزایش بهرهوری سازمانها نقش چشمگیری دارد؛28وضعیت روانی مردم یک کشور در پائین یا بالا بودن سطح بهرهوری سازمانهای فعال در آن کشور،مؤثراست و بالاخره؛29میزان و امکان دسترسی مردم جامعه و بهویژه کارکنان سازمانی به اطلاعات موردنیاز،در افزایش یا کاهش بهرهوری شغلی آنان،مؤثر است."