چکیده:
نقش مدیران در جامعه،مسئلهای است که معانی متفاوت و بعضا متضادی پیدا کرده است.مبحثی که اغلب به آن پرداخته میشود،نقش مدیران در بهرهگیری از فرصتهای محیطی و اجتناب از خطرات بالقوه برای بهرهمندسازی سازمان و تحقق اهداف آن است و آنچه تا اندازهای از نظر دور مانده است،نقش مدیریت و سازمانها در راستای تحقق اهداف جامعه است. در این مقاله،نقش و جایگاه مدیران در جامعه مطرح،و تلاش شده است تا ابعاد مهم آن مورد بررسی قرار گیرد.مقاله با یک نگرش تحلیلی در خصوص فلسفهء مدیریت در جامعه و ارائهء یک مدل پایه آغاز و سپس بر این مبنا نقشهای سهگانهء ادارهء امور، رهبری و یکپارچهسازی برای آن برشمرده میشود.این مدل،سازوکار هدفگذاری و هدایت فرایندهای اجتماعی،اقتصادی، سیاسی،...در جهت اهداف مقرر را بیان میکند و جایگاه مدیریت در این امور را نشان میدهد.تمایز جامعهء اسلامی(الهی)با جوامع غیر مذهبی و تأثیری که بر روی این مدل میگذارد در بخش بعدی مقاله مورد توجه قرار گرفته است.در این باره تفاوت ارزشها و اهداف سازمانی،و نقش بینش و دانش مذهبی برای مدیران جامعهء اسلامی بیان شده است و به اهمیت نظام شایستگی در حرکت جامعهء اسلامی به سوی اهداف عالیهء آن اشاره میشود.مقاله با جمعبندی مطالب گفته شده به پایان میرسد.
خلاصه ماشینی:
"«یک سازمان اقتصادی در فرهنگ سرمایهداری به عنوان هدف نهایی خود مفاهیم اقتصادی سود را دنبال میکند ولی در فرهنگ اسلامی هر چند مدیریت مثلا مربوط به یک سازمان اقتصادی باشد ولی اسلامی بودن آن اقتضا میکند که در همان محدوده نیز اهداف معنوی رعایت شود و تأمین منافع مادی موجب پایمال کردن مصالح انسانی نشود،بلکه حتی المقدور سعی بر این باشد که منافع مادی در جهت مصالح انسانی و مقدمهای برای توسعه و تعمیق بینشهای الهی و ترویج ارزشهای معنوی قرار گیرد7».
این امر با توجه به اتکای فرایند رهبری به موازین و اصول اعتقادی و ارزشی(مدل عمومی هدایت-شکل 4)در اهداف جامعه ظاهر خواهد شد:«مبانی نظری و عملی مدیریت از لحاظ بینش اسلامی براساس آیات قرآن کریم و احادیث و سیرهء معصومین علیهم السلام و عمده دارد و آن اهمیت دادن به انسان نه به خاطر اهمیت دادن به بهرهوری بلکه به خاطر شرافت،کرامت و تعالی اوست».
چنین مباحثی حاکی از این است که تفاوت عمدهء الگوی جامعهء اسلامی(الهی)با جوامع غیر مذهبی عمدتا در محتوای آن نهفته است،اگر چه این تفاوت محتوایی که مبنایی برای تفاوت در مبانی ارزشی،اهداف و روشهای متخذه است در جزئیات ساختار جامعه و سازمان نیز نمودهایی خواهد داشت.
آیا بهرهوری به مفهوم غربی در جامعهء اسلامی نیز یک هدف است؟آیا رشد و توسعهء مادی جامعه در یک رقابت روز افزون موجب استثمار مدرن انسانها و مانعی برای رشد و تعالی آنها نخواهد بود؟آیا نفس سازماندهی و مدیریت با نگرشهای کلاسیک،انسان ابزاری را در پی نخواهد داشت؟اینها سؤالاتی هستند که تلاش برای پاسخگویی آنها،مباحث مدیریتی ما را به وادی جامعهشناسی و فلسفی سوق خواهد داد."