چکیده:
شاید بتوان گفت آنچه امروزه بیش از هر چیز دیگر در رابطه با مؤسسات تجاری و انتفاعی نمود پیدا کرده است، توجه به هزینههای مختلف بنگاه و یا به تعبیری دقیقتر مدیریت بر هزینههای مؤسسه است.در شرایط کنونی مؤسسات مختلف جهت تأمین بقای خود حتی باید نسبت به مقایسهء هزینههایشان با سایر رقبای بالفعل نیز آگاهی داشته باشند و فعالانه وارد عمل شوند.علیرغم اینکه هر بنگاهی بر اساس روشها و رویههای سنتی مختص به خود به تفسیر و بازنگری هزینههای خود در جهت حفظ هزینه در پایینترین سطح و امکانسنجی و چگونگی تغییر آنها میپردازد،به اعتقاد میکائیل پورتر آنچه پاسخگوی این نیاز فراگیر است چیزی جز تحلیل راهبردی هزینه نیست.تحلیل راهبردی در هزینهیابی گامی است فراتر از وضعیت موجود و روندی مؤثر برای مقایسهء هزینههای داخلی سایر رقبا،به بیانی روانتر،تحلیل راهبردی هزینه،بر وضعیت هزینههای بنگاه در ارتباط با سایرین متمرکز شده است.عموما کسب و کار هر مؤسسهای شامل یکسری فعالیتها مانند طراحی،تولید،بازاریابی،تحویل و خدمات پس از فروش است که هر یک به نوعی هزینههای مجموعه را افزایش میدهند. شاید بتواند تصور کرد که ترکیب تمامی هزینههای متنوع یک شرکت نشاندهندهء ساختار هزینهء داخلی آن باشد.پیرو این مطلب هزینهء وابسته به هر فعالیت در وضعیت هزینههای شرکت در ارتباط با سایر رقبا اعم از اینکه هزینه رقابتی باشد یا نه اثری شگرف دارد.در این میان وظیفهء اصلی تحلیلگر راهبردی هزینه،مقایسهء هزینهء فعالیتهای مختل موسسه با هزینههای مشابه رقبای کلیدی و نیز فراگیری این نکته است که چه اموری منبع هزینههای رقابتی و چه اموری عامل هزینههای غیر رقابتی هستند.موضوع حائز اهمیت دیگر وضعیت هزینههای شرکت است که در توضیح آن باید گفت:رابطهء وضعیت یک شرکت،تابعی از چگونگی هزینهء مجموع فعالیتهای مرتبط با عملکرد کاری شرکت در مقایسه با مجموع هزینهء فعالیتهای انجام شده توسط سایر رقباست.چیزی که شاید بتوان آن را وجه تمایز بارز متن حاضر با سایر ستون دانست این است که در هر بخش چکیده و مفهوم اصلی مطلب نیز به خاطر مطالعهء روانتر خواننده ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین،تشخیص اینکه هزینهها و قیمت یک شرکت از دیدگاه مصرفکنندهء نهایی رقابتی است یا نه،مستلزم این است که فعالیتها و هزینههای رقابتی مربوط به سازندگان و فرایندهای بعدی آنها و همینطور هزینهء فعالیتهای داخلی را نیز در نظر بگیریم.
از آنجایی که سازندگان برای فعالیتهایی چون ایجاد و تحویل مواد خام خریداری شدهء قابل مصرف در زنجیرهء ارزش مؤسسهء تحت مالکیتشان،هزینههایی را متحمل میشوند به طوری که هزینه و کیفیت این موارد ورودی بر روی هزینههای داخلی و یا قابلتهای متفاوت شرکت تأثیرگذار است از این رو،زنجیرهء ارزش اغلب آنها از تناسب بالایی برخوردار است.
با این وجود تنها کاری که شرکت میتواند در کاهش هزینههای مربوط به تأمینکنندگان و یا افزایش اثربخشی آنها انجام دهد،این است که قابلیت رقابتی خود را افزایش دهند که قویترین دلیل برای همکاری و تشریک مساعی با سازندگان نیز قلمداد میشود.
اما علیرغم توسعهء ملالآور تخمین هزینهء فعالیت به فعالیت و عدم صحت و دقت برخی ا آنها برای رقبا نتیجهای که بر اثر بررسی خاص هزینههای عملیات و امور داخلی و نیز هزینههای رقابتی یک شرکت در مقابل سایر رقبا صورت میپذیرد،از هزینهیابی بر مبنای فعالیت،ابزاری توانمند در جهت تحلیل راهبردی هزینه به وجود آورده است[4].
شاید بهتر باشید بگوییم که تحلیل راهبردی هزینه،به مقایسهء چگونگی انباشت هزینههای جزء به جزء فعالیتهای هر بخشی از شرکت در برابر رقبای کلیدی آن میپردازد و بدینترتیب اشاره به این موضوع دارد که ملیات داخلی شرکت میتوانند عاملی برای ایجاد هزینههای رقابتی و یا غیررقابتی باشند."