چکیده:
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره راهنمایی تحصیلی بر اساس مولفه های هوش هیجانی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کتاب های درسی دوره راهنمایی و نمونه آماری 9 کتاب از کتاب های درسی این دوره راهنمایی (فارسی سال اول، دوم و سوم، تاریخ سال اول، دوم و سوم و تعلیمات دینی سال اول، دوم و سوم) می باشد. مولفه های هوش هیجانی شامل ادرک و شناسایی هیجان، درک هیجان، کاربرد هیجان و مدیریت هیجان بر اساس نظریه هوش هیجانی مایر و سالووی است. در تحلیل محتوای کتاب ها، متن تمام دروس اعم از کلمات، جملات و تصاویر که حاوی پیام هیجانی بودند و همچنین میزان و چگونگی پرداختن به مولفه های هوش هیجانی در متن دروس، پرسش ها و تمرین ها و تصاویر کتاب مورد تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که میزان توجه کتاب ها به هر یک از مولفه های هوش هیجانی متفاوت می باشد؛ به گونه ای که ادراک و شناسایی هیجان بیشتر از مولفه های درک، کاربرد و مدیریت هیجان مورد توجه قرار گرفته است. همچنین کتاب های فارسی بیشتر از کتاب های درسی تاریخ و تعلیمات دینی در برگیرنده مولفه های هوش هیجانی بوده است. در کتاب های تاریخ پیام های هیجانی در حد اندک بوده و محتوای کتاب ها عمدتا به شرح مختصری از رویدادهای تاریخی پرداخته اند.
خلاصه ماشینی:
"اما از آنجا که تعداد چنین پرسشها و تمرینهایی در حد بسیار اندک است،عدم همراهی پیامهای هیجانی متن دروس با فعالیتهای پرورشدهندۀ مؤلفههای هوش هیجانی میتواند گویای این واقعیت باشد که هوش هیجانی بهعنوان یکی از مهارتهای کلیدی در فرایند زندگی و آموزش آن در نظام آموزش و پرورش کشور از سوی مؤلفین کتابهای درسی بشکلی هدفمند و سازمانیافته مورد توجه قرار نگرفته است.
بنابراین هنگامیکه مایر و سالووی(1997 به نقل از ماتیوس،زایندر و رابرتس،2002)،الیس و همکاران (1997)بر نقش مدرسه،معلم،همسالان و تعاملات بین فردی در فضای مدرسه جهت کسب نگرشهای بنیادی اجتماعی،باورها و ارزشهای تأثیرگذار در درک تقاضاهای جامعه و فهم جایگاه خود در اجتماع تاکید میورزند بالطبع بخشی از برگردان و تلویحات آموزشی آن برای نظام آموزش و پرورش جامعۀ ما در محتوای کتابهای درسی قابل کاربست است؛ محتوایی که میتواند زمینهساز آموزش قابلیتهای هیجانی دانشآموزان باشد.
از آنجا که ظرفیتهای هیجانی همانند سایر ظرفیتهای روانشناختی دارای کیفیتی ایستا نمیباشند و از الگویی پویا و سیال برای بهتر شدن و غنیتر شدن پیروی مینمایند،گنجاندن موضوعات و اولویتهایی برای آموزش هدفمند مهارتهای مرتبط با هوش هیجانی در محتوای کتابهای درسی و برنامه آموزشی معلمان از جمله اقداماتی است که میتواند تضمینکنندۀ پرورش نسلی باشد که با استعانت از آموزههای درک و کنترل هیجانی و امتزاج آن با عناصر شناختی ورود موفقی را به دنیای پرچالش زندگی واقعی داشته باشند.
در مجموع،بواسطۀ آنکه نظام آموزش و پرورش ایران نظامی کتاب محور است،محتوای کتابهای درسی با ارائه موضوعات حاوی پیامهای هیجانی و طرح پرسشها و تمرینهایی تأملبرانگیز میتواند ضرورت آموزش و پرورش هوش هیجانی را بهشکلی سازمان یافته و هدفمند به معلمان و سایر مسئولان آموزشی گوشزد نماید و در ارتباطی دوسویه با سایر&%04516AONG045G% نهادهای اجتماعی و فرهنگی زمینهساز تغییر در باورها،ارزشها و نگرشهای فرهنگی شود."