چکیده:
هدف: فلسفه عنصری اساسی در فرآیندهای آموزشی محسوب می شود، بطوری که بدون داشتن پایه ها و تفکرات فلسفی نمی توان به دنبال اهداف و تعیین روش های اجرایی و ارزشیابی نتایج بود. از این رو، هدف از این تحقیق، بررسی اثر آموزش اصول و فلسفه تربیت بدنی بر اولویت فلسفه آموزشی و همچنین بر فلسفه های آموزشی دانشجویان دختر و پسر گرایش مدیریت و برنامه ریزی ورزشی بود.
روش: روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی بوده که به شکل طرح آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد و جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و از طریق پرسشنامه انجام گرفت، بدین منظور تعداد 51 دانشجوی دختر و پسر رشته کارشناسی ناپیوسته تربیت بدنی با گرایش مدیریت و برنامه ریزی ورزشی از دانشگاه شمال آمل که در سال تحصیلی 88-1387 در ترم یک مشغول به تحصیل بودند، در این تحقیق شرکت کردند؛ و قبل و پس از 16 جلسه تشکیل کلاس اصول و فلسفه تربیت بدنی، توسط پرسشنامه «پیش فرض های اولویت فلسفی» ارزیابی شدند.
نتایج: قبل از برگزاری کلاس آموزشی، دانشجویان به طور معنی داری دارای اولویت فلسفه آموزشی اصالت ذهن بودند؛ ولی پس از آن، اولویت فلسفه آموزشی ایشان به طور معنی داری به واقع گرایی تغییر نمود. میزان پذیرش فلسفه های آموزشی از جانب دانشجویان در مولفه های جاودان گرایی، اصالت ذهن و واقع گرایی پس از 16 جلسه کلاس آموزشی اصول و فلسفه تربیت بدنی در مقایسه با قبل آن افزایش معنی داری یافت.
بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از افزایش میزان علاقه مندی دانشجویان به اصول آموزشی مطرح شده از جانب مکاتب فلسفی واقع گرایی، اصالت ذهن و جاودان گرایی، در اثر برگزاری کلاس های آموزشی اصول و فلسفه تربیت بدنی است.
the purpose of this study was to find out the effect of 16 sessions teaching of principles and philosophy of physical education on educational philosophy preference and also on educational philosophy of male and female collage students of sport management and programming tendency. 51 male and female first year BA students of Shomal University with sport management and programming tendency participated in this study. They evaluated by “Philosophy Preference Assessment (PPA)” (Wise and Bandy، 2002) which include 40 questions with 5 dimensions. The results showed that educational philosophy preference changed from idealism to realism induced by 16 sessions teaching of principles and philosophy of physical education than before 16 sessions. Acceptation levels of students to educational philosophies of perennialism، realism and idealism elevated significantly after 16 sessions teaching in comparison with before it. The results also showed the elevation of interest levels of students to educational principles introduced by philosophies isms include perennialism، realism and idealism induced by sessions teaching of principles and philosophy of physical education.
خلاصه ماشینی:
"روش:روش تحقیق از نوع نیمهآزمایشی بوده که به شکل طرح آزمایشی پیشآزمون و پسآزمون اجرا شد و جمعآوری اطلاعات به صورت میدانی و از طریق پرسشنامه انجام (1)-عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آیتالله آملی (2)-عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آیتالله آملی (3)-عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آیتالله آملی گرفت،بدینمنظور تعداد 51 دانشجوی دختر و پسر رشته کارشناسی ناپیوسته تربیتبدنی با گرایش مدیریت و برنامهریزی ورزشی از دانشگاه شمال آمل که در سال تحصیلی 88-1387 در ترم یک مشغول به تحصیل بودند،در این تحقیق شرکت کردند؛و قبل و پس از 16 جلسه تشکیل کلاس اصول و فلسفه تربیتبدنی،توسط پرسشنامه«پیشفرضهای اولویت فلسفی» ارزیابی شدند.
از آنجاییکه در قلمرو تربیتبدنی برای هر حرفه اعم از تربیتی،تدریسی،غیرآموزشگاهی و یا مربیگری تربیت بدنی،داشتن اعتقاد به یک سلسله باورهای فلسفی درباره تربیتبدنی و ورزش،امری اساسی است(مظفری و پورسلطانیزرندی،1386)و بهنظر میرسد دانشجویان همانگونه که در دوران دانشجویی در مراکز تربیت معلم و در سایر دانشگاهها،دروس عملی و تئوری فراوانی در زمینه حرکات متعدد ورزشی و اثرات آن بر انسان،میگذرانند،باید مهارتهای ذهنیت فلسفی را نیز طی آموزشهای مختلف عملی و تئوری رشد و توسعه دهند و این کار میتواند در کنار واحدهای درسی مربوط به فلسفه تربیتبدنی و یا اصول و مبانی تربیتبدنی صورت پذیرد(خالدان و آبکار،1384)،ازاینرو میتوان یکی از نتایج پربار آمادگی حرفهای دوران دانشگاهی را توسعه و تکامل فلسفه تربیت بدنی و ورزش دانست (مظفری و پورسلطانی زرندی،1386)،از این مرحله به بعد میتوان انتظار داشت مربی ورزش تبدیل به یک معلم ورزش کارآمد در حیطه تعلیم و تربیت گردد(خالدان و آبکار،1384).
بر پایه این اطلاعات اینطور تصور میشود که دانشجویان مذکور در گوشهای از تفکرات فلسفی خود در بحث آموزش،بهطور چشمگیری به اصول سنتی و بدون انعطاف این مکتب نیز علاقه نشان دادند که شاید به عوامل فرهنگی و اجتماعی موجود در نظام آموزشی ما مربوط باشد که البته این خود نیازمند علتیابی خواهد بود که در این پژوهش،صورت نگرفته است و پیشنهادی برای تحقیقات مجدد میباشد."