چکیده:
این تحقیق با هدف مقایسه اثرات آموزش راهبرد شناختی و فراشناختی بر میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان بیمه مرکزی ایران انجام گرفت. فرضیه های تحقیق عبارتست از آموزش راهبردهای شناختی در استفاده بهینه از فناوری اطلاعات و ارتباطات اثر بخش است و آموزش راهبردهای فراشناختی در استفاده بهینه از فناوری اطلاعات و ارتباطات اثربخش است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان زن و مرد بیمه مرکزی ایران بود. نمونه این پژوهش شامل 60 نفر بود که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده در سه گروه شناختی، فراشناختی وکنترل قرار گرفتند. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون– پس آزمون چند گروهی استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق را یک آزمون محقق ساخته از مهارت های هفت گانه ICDL تشکیل داده بود. ابتدا ازهر سه گروه پیش آزمون گرفته شد، بعد از آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی به گروه های شناختی و فراشناختی، مجددا از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل آماری از طریق تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. نتایج یافته های پژوهش با توجه به اهداف و فرضیه ها نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی بر میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان موثر است، آموزش راهبردهای فراشناختی بر میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان موثر نیست.
his study was done with the aim of investigating the effect of instructional cognitive and metacognitive skills on rate of using ICT by Iran ̓s central insurance staff. The research population included all male and female staff. The sample consisted of 60 colleagues who were randomly selected in three categories (cognitive, metacognitive, control group). The method was quasi experimental, with pre and post-test. The instrument used in the study was a researcher made test to evaluate the seven skills of using ICDL standards. The collected data were analyzed using covariance and one way covariance, and the result showed that there are positive relationship between instruction through cognitive skills and rate of using ICT. There was a negative relationship between rate of using ICT and metacognitive skills.
خلاصه ماشینی:
"در تحقیق دیگری که توسط رنتا فلیپس،الن الیس و استیوارت هیس{o2o}در ژوئن سال 2001 انجام دادند و این دوره آموزشی که به مدت شش ماه و گارگاه آموزشی انجام شد و همه موارد و جزئیات این مهارتها به صورت تئوری و عملی انجام شد،نتایج حاصل از تحقیقات روسن شاین و مایستر را تا حدودی تأیید میکند و این گروه تحقیقات خود را با گروهی از کارمندان شرکت کامپیوتری جکسون انجام داند و با استفاده از آموزش مهارتهای شناختی و فراشناختی به گروهی از کارمندان به نتایج زیر دست یافتند: 1-آموزش مهارتهای شناختی برای یادگیری کار با کامپیوتر برای انجام کارهای اداری موثر نبوده ولی برای انجام دادن کارهای شخصی آنان مؤثر بوده است.
برنامه آموزشی گروه 1E (شناختی) جلسه اول در این جلسه کارمندان به طور خلاصه با مفاهیم،انواع حافظه،ساختار آن و علل فراموشی به طور خلاصه آشنا شدند و سپس راهبردهای تکرار و مرور ویژه مطالب ساده و مطالب معنیدار{o1o} آموزش داده شد و به آنها یادآوری شد که در یادگیری و استفاده از مهارتهای LDCI میتوانند محتوای مهارت مورد نظر را به صورت گفتن یک مطلب برای خود و همچنین بخش به بخش کردن آنها یاد گرفته و استفاده کنند و اینکه با تمرین با فاصله بین واحدها میتوانند با مطالعه تئوری آنها را به صورت عملی اجرا کنند و در صورت لزوم نکات مهم را مکرر بنویسند و راهبرد دیگری که بتوانند آن را در یادگیری و استفاده خوب LDCI به کار بگیرند، پرآموزی{o2o}است که در آن یادگیری تا حد اشباع ادامه مییابد.
روسن شاین و مایستر در سال 1999 طی تحقیق و مطالعهای که با یک گروه از دانشآموزان یکی از مدارس آمریکا انجام دادند که نتیجه گرفتند که آموزش مهارتهای شناختی در یادگیری مبانی فناوری اطلاعات تأثیر مثبتی دارد و باعث رشد و پیشرفت آنها در انجام دادن کارها با استفاده از اینترنت میشود."